
ماشیح و دولت ماشیحانی در اندیشه صهیونیسم
یهودیت در تاریخ خود دوبار توسط موسی (ع) و کوروش به فلسطین بازگردانده شد و در سال ۷۰.م، بار دیگر با تخریب معبد و اورشلیم، در جهان پراکنده شدند. از سال ۷۰.م به بعد، یهودیان در انتظار ظهور ماشیح هستند که دولت ماشیحانی خود را برای بار سوم در آخرالزمان برپا سازند و یهودیان را وارد آن سرزمین کنند (المسیری، ۱۳۷۴: دیباچه هشت). این تفکر در اصطلاح، صهیونیسم نامیده میشود؛ یعنی کسانی که به تشکیل دولت آرمانی یهود در آخرالزمان در فلسطین قائلاند و مشهورترین تقسیم آن، تقسیم به صهیونیسم دینی (یا فرهنگی) و صهیونیسم سیاسی است.
صهیونیسم فرهنگی در اندیشه افرادی مانند موسی هس (Moses Hess) ریشه داشت؛ اما نخستینبار توسط احد هاعام (نام مستعار آشر کنیزبرگ) نویسنده برجسته یهودی (۱۸۵۶-۱۹۲۷.م) _ به کار رفت. او به دنبال یک مرکز فرهنگی _ ملی یهودی برای یهودیان بود که در اقصینقاط جهان پراکندهاند (Medoff & Waxman, 2009: 60-83). از دیدگاه وی، با تأسیس مرکز فکری و معنوی، روح یهودیت به تمام جوامعِ پراکندهی قوم یهود خواهد رفت و وحدتشان حفظ خواهد شد (ایوانف، ۱۳۵۳: ۸۲).
البته جنبش صهیونیسم مذهبی نیز در قرن نوزدهم توسط هیرش کالیشر (۱۷۹۵-۱۸۷۴.م) پدیدار شد که اصول آن به قرن ۱۳.م و تفکرات حاخام موسی بن نحمان (معروف به نحمانید یا هارامبان) برمیگردد. این تفکر محصول پیشگوییهای دینی یهود و نوشتههای حاخامهای تلمودی است (ماضی، ۱۳۸۱: ۱۳۷؛ Medoff & Waxman, 2009: 166).
این دو اصطلاح با وجود تفاوت، یک معنا دارند. آنان مخالف صهیونیسم سیاسی هرتزل بودند و عقیده داشتند صهیونیسم یعنی مکتبی که معتقد است در آخرالزمان، شخصی از نسل پادشاه داوود (فرزند داوود)، دولت یهودی _ مسیحایی خود را در تپه صهیون (اورشلیم) برپا میکند. به باور آنان نباید پیش از ظهور ماشیح به سرزمین موعود رفت، بلکه ماشیح پس از ظهور، شهر مقدس اورشلیم و سپس معبد را _ که به سبب گناهان ما تخریب شده بود _ بازسازی میکند؛ آنگاه بنیاسرائیلِ پراکنده را گرد هم میآورد. آنان معتقدند استقلال سیاسی، مربوط به دوران ماشیح است. از اینرو، برای رهایی از رنجها باید صبر داشت و به دولتها خدمت کرد تا ماشیح ظهور کند و ملت اسرائیل، زیردست هیچ دولت بیگانهای نباشد (کهن، ۱۳۵۰: ۳۵۲ و ۳۶۰-۳۶۱).
آنان معتقد بودند شیوهی بازگشت به ارض موعود نیز توسط خدا تعیین میشود و این کار به دست بشر انجامپذیر نیست (جریس، ۱۹۷۷: ۷۲). از اینرو، یهودیت سنّتی حاخامی، تلاش صهیونیستهای سیاسی برای بازگشت دستهجمعی به فلسطین را نوعی بدعتگذاری و حرام میدانند (Avineri, 1981: 147) و میگویند: حتی دعوت موسی بن نحمان به مسکنگزینی در ارض موعود، از باب فریضهی دینی بود (ماضی، ۱۳۹۱: ۱۲۷). حتی گروه عشاق صهیون به دنبال پاداش اخروی بودند، نه ایجاد یک حکومت سیاسی و استیلا بر مردم آن منطقه (گاروری، ۱۳۶۴: ۱۱-۱۲؛ ژیلبرت و لیبی کلاپرمن، ۱۳۵۴: ج۳، ۱۵۴-۱۵۵).
در مقابل، تفکر صهیونیسم سیاسی است. این نام نخستینبار توسط تئودور هرتزل (۱۸۶۰-۱۹۰۴.م) مطرح شد (ایوانف، ۱۳۵۳: ۸۳). آنان _ که در یهودیت به ملیگرا شهرت داشتند _ به دنبال تأسیس یک دولت ملی برای یهودیان در فلسطین بودند (Medoff &; Waxman, 2009: 161; Wolff, 2006: 2110-211). ریشه این تفکر نیز به اندیشه صهیونیسم مسیحی پیوریتانها بازمیگردد (ر.ک: نصیر صاحبخلق، پروتستانتیسم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی).
صهیونیسم مسیحی _ که به بازگشت مجدد حضرت عیسی (ع) و ملکوت الهی باور داشت _ به چند مرحله قائل است:
۱. پراکندگی یهود در عالم
با حکومت پیوریتنها در انگلیس، طرح مقدمهسازی برای ظهور مسیح با کمک به مهاجرت یهودیان به سراسر عالم، از جمله انگلستان و امریکا بهعنوان گام نخست مطرح شد. این افراد به هوادار یهود یا «Juduizer» معروف شدند. آنان برای همکاری بهتر با یهودیان، حتی آداب یهودی را جایگزین اصول مسیحیت کردند (ر.ک: سایزر، ۱۳۸۶: ۷۰؛ صاحب خلق، ۱۳۸۵: ۳۸؛ گرینستون، ۱۳۷۷: ۱۳۲؛ Roth, Cecil, 2007: Vol. 11, 520; Katz, 2007, Vol. 21, 542 ).
۲. تغییر رویکرد سنتی یهودیان و تشویق برای سفر به ارض موعود
مسیحیان پیوریتن میکوشیدند یهودیانِ منتظر ظهور ماشیح _ که حاضر به مهاجرت به ارض موعود نیستند _ را برای رفتن به فلسطین و تشکیل دولت یهودی راضی کنند. این به معنای تغییر در اساسیترین آموزه یهودی، یعنی انتظار ظهور ماشیح بود (ر.ک: المسیری، ۱۳۷۴: ۸-۹؛ اپستاین، ۱۳۸۵: ۳۷۳؛ و Malachy, Yona, 2007: Vol. 21, 631).
۳. بازگشت به فلسطین و تشکیل دولت
پیوریتنها براساس باور کتاب مقدس خود اعتقاد داشتند که از جمله مقدمات ظهور مجدد مسیح، بازگرداندهشدن یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت یهودی است. آنان برای نخستینبار معتقد شدند که بشر بهجای تکیه به خدا برای بازگشت یهود به فلسطین، باید خود به مداخله بپردازد. این رویکردِ «تقدم انسان بر خدا»، تحت تأثیر اومانیسم در پروتستانتیسم بود. پیوریتنها با مهاجرت به امریکا، کسب قدرت در این سرزمین، تأسیس شهر ماساچوست در سال ۱۶۳۰.م، تأسیس دانشگاه هاروارد در ۱۶۶۳.م و نیز قتلعام سرخپوستان امریکا، به دنبال ساخت اورشلیم جدید بودند. آنان در قرن هجدهم میلادی، برای فراهم کردن مقدمات ظهور مجدد حضرت عیسی (ع) به حمایت از مهاجرت یهودیان به فلسطین پرداختند. از اینرو، در قرن ۱۷ و ۱۸.م، در پی ارتباط با یهودیان بودند و در قرن نوزدهم رسماً پیوند میان صهونیسم مسیحی و صهیونیسم سیاسی یهود، برقرار شد.
میتوان از جان وینتروپ حاکم ماساچوست در سال ۱۶۳۰.م، لرد بالفور وزیر وقت امور خارجه انگلستان در ۱۹۱۷.م، لرد شافتسبری از سیاستمداران انگلستان (م۱۸۸۵.م)، جان نلسون داربی، رهبر وقت پیوریتنهای انگلستان (م۱۸۸۲.م)، ویلیام یوجین بلاکستون، رهبر وقت پروتستانهای امریکا (م۱۹۳۵.م) و… در این راه اشاره کرد. آنان جنگ جهانی اول را برای تجزیه عثمانی و مقدمه آزادی فلسطین! به راه انداختند و از جنگ جهانی دوم نیز بیشترین بهره را بردند که دولت یهودی در فلسطین شکل گیرد و سرانجام موفق شدند (ر.ک: هلال، ۱۳۸۳: ۴۷-۷۱؛ گرینستون، ۱۳۷۷: ۱۳۲؛ سایزر، ۱۳۸۶: ۷۱-۷۲؛ ماضی، ۱۳۸۱: ۵۹؛ النجیری، ۱۳۸۴: ۵۸؛ نویهض، ۱۳۷۳: ۷۱؛ ایوانف، ۱۳۵۲: ۱۱۰؛ المسیری، ۱۳۷۴: ۵) و (See: Malachy, 2007: Vol. 21, 621; Mcgrath, 1998: 40 ; Katz, 2007: Vol.21, 542; Bernavi, 1992: 140; Tivnan, 1987: 17-18; Wolff, 2006: 2110-211).

۴. ساخت معبد و جنگ آرماگدون
پیوریتنها معتقدند گام آخر پیش از بازگشت مجدد مسیح، این است که یهودیان، معبد خود را در محل پیشین آن _ یعنی محل کنونی مسجدالاقصی _ بازسازی کنند. این کار سبب نزاع میان یهودیان و مسلمانان و در نتیجه جنگ جهانی یا همان آرماگدون خواهد شد؛ جهان درگیر جنگ میشود، لشکریان شیطان (اعراب و اسلام) شکست میخورند و فضا آمادهی ظهور مجدد عیسی مسیح (ع) میشود. آنان براساس تفسیر ادبی از کتاب مکاشفه یوحنا (آخرین کتاب از عهد جدید) به هزارهگرایی قائلاند و پس از سال ۲۰۰۰.م را زمان ظهور مجدد مسیح میدانند (ر.ک: سایزر، ۱۳۸۶: ۳۱۶، ۴۴۵، ۴۶۲-۴۶۳؛ ماضی، ۱۳۸۱: ۵۵؛ و Malachy, 2007: Vol. 21, 621؛ Raskas, 2001: 199).
۵. بازگشت مجدد مسیح
سرانجام پس از طی مراحل چهارگانه، عیسی مسیح (ع) بار دیگر بازخواهد گشت و یهودیان و همهی مردم از سراسر جهان که سلطنت مسیح را بپذیرند، باقی خواهند ماند و هرکس مخالفت کند از بین خواهد رفت. حتی معتقدند دوسوم یهودیان عالم از بین میروند و بقیه به دین مسیح درخواهند آمد (سایزر، همان؛ Malachy, Ibid).
تفکر صهیونیسم سیاسی در یهود، ریشه در تفکر صهیونیسم مسیحی دارد. ملیگرایان یهودی _ که در پی تشکیل دولتی یهودی برای فرار از رنج و تحقیر و برابری با دنیا بودند _ با آگاهی از اندیشه صهیونیسم مسیحی _ که در انگلستان و امریکا قدرت داشت _ به همکاری با آن پرداختند. میتوان از همکاری تئودور هرتزل _ روزنامهنگار و ملیگرای یهودی و مؤسس تفکر صهیونیسم سیاسی در یهود _ با ویلیام هکلر (William Hechler) _ صهیونیست مسیحی وابسته به سفارت انگلستان _ نام برد. هکلر در سال ۱۸۸۴.م کتاب «بازگشت به فلسطین» (The Restoration of the Jews to Palestine) را نوشت و هرتزل در ۱۸۹۶.م کتاب «دولت یهودی» (Der Judenstaat) را تدوین کرد. سپس شش کنفرانس صهیونیسم سیاسی از ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۵.م در بازل سوئیس برگزار کرد که همان تفکر صهیونیسم مسیحی را پی میگرفت. بنابراین، اواخر قرن نوزدهم، زمان جدایی تفکر صهیونیسم سیاسی از صهیونیسم دینی در یهودیت و پیوند صهیونیسم سیاسی یهود با صهیونیسم مسیحی انگلیس و امریکا بود که سرانجام به تأسیس غاصبانهی کشور یهودی در فلسطین اسلامی انجامید (شریف، ۱۴۰۶: ۱۴۷؛ نویهض، ۱۳۸۴: ۵۹).
بحث در اینباره بسیار است؛ اما تنها به این بسنده میشود که تفاوت عمدهی صهیونیسم سیاسی با صهیونیسم دینی در یهودیت، در این است که صهیونیسم سیاسی توسط افراد لائیک و ملیگرای یهودی تأسیس شد که تنها به دنبال تأسیس دولت یهودی بودند و به شخص ماشیح، دولت ماشیحانی و وعدههای تورات و تلمود اعتقاد نداشتند؛ برخلاف طرفداران صهیونیسم دینی که شدیداً سنّتگرا بودند و تشکیل دولت در فلسطین را پیش از ظهور ماشیح منع میکردند. تکیهی صهیونیسم دینی، بر ظهور ماشیح و تأکید صهیونیسم سیاسی، بر دوران ماشیحانی است.
بنابراین، فرمول صهیونیسم فرهنگی و دینی چنین است:
تبعید ⇐ انتظار ⇐ بازگشت ماشیح ⇐ بنای مجدد اورشلیم و معبد به دست ماشیح ⇐ بازگشت تبعیدیان ⇐ تشکیل دولت مستقل.
از اینرو، تلمود از مؤمنان یهودی میخواهد در همان مکانهای تبعید به انتظار ماشیح بمانند تا او ظهور کند (المسیری، ۱۳۷۴: ۴۶) و بازگشت به فلسطین نیز ناگهانی و بهصورت معجزه و با دخالت مستقیم خداوند خواهد بود (اپستاین، ۱۳۸۵: ۳۷۳).
فرمول صهیونیسم سیاسی در یهودیت نیز عبارت است از:
تبعید یهودیان ⇐ بازگشت از تبعید ⇐ تشکیل دولت برای زمینهسازی ظهور ماشیح ⇐ انتظار ⇐ بازگشت ماشیح.
و در تحقق آن معجزهای رخ نخواهد دارد. (المسیری،۱۳۷۴: ۴۶ و ۵۹-۶۰).
صهیونیسم سیاسی در یهودیت، فرمول و مراحل صهیونیسم دینی در یهودیت را مردود دانست و به جای آن، فرمول صهیونیسم مسیحی در یهودیت را اجرا کرد و از اینرو مورد حمایت صهیونیسم مسیحی انگلستان و امریکا قرار گرفت. آنان حتی بعدها هولوکاست را نشانهی بخشش قوم توسط خداوند معنی کردند که زمینهساز بازگشت یهودیان به فلسطین است. این مطلب نیز در میان یهودیان مخالفانی دارد (آنترمن، ۱۳۸۵: ۱۴۰-۱۴۴).
نویسنده: حجهالاسلام دکتر محمدحسین طاهری آکِردی؛ استادیار و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم.
منابع
_ اپستاین، ایزیدور (۱۳۸۵)، یهودیت: بررسی تاریخی، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران.
_ ایوانف، یوری (۱۳۵۳)، صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونیسی، تهران، امیرکبیر.
_ آنترمن، آلن (۱۳۸۵)، باورها و آیینهای یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
_ جریس، صبری (۱۹۷۷)، تاریخ الصهیونیه، الجزء الاول، التسلل الصهیونی الی فلسطین، بیروت، مرکز الابحاث، منظمه التحریر الفلسطینیه.
_ ژیلبرت و لیبی کلاپرمن (۱۳۵۴)، تاریخ قوم یهود، تهران، انجمن فرهنگی اوتصرهتورا.
_ سایزر، استیون (۱۳۸۶)، صهیونیسم مسیحی: نقشه راه بهسوی آرمگدون، ترجمه حمید بخشنده و قدسیه جوانمرد، قم، طه.
_ صاحب خلق، نصیر ۱۳۸۵)، پروتستا نتیزم، پیوریتانیسم ومسیحیت صهیونیستی، تهران، هلال.
_ کرینستون، جولیوس (۱۳۷۷)، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
_ کهن، راب. ای. (۱۳۵۰)، گنجینهای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران، زیبا.
_ گارودی، روژه (۱۳۶۴)، ماجرای اسرائیل صهیونیسم سیاسی، ترجمه منوچهر بیات مختاری، مشهد، آستان قدس رضوی.
_ ماضی، محمد (۱۳۸۱)، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه سیدغلامرضا تهامی، تهران، سنا.
_ المسیری، عبدالوهاب (۱۳۷۴)، صهیونیسم، ترجمه لواء رودباری، تهران، وزارت اور خارجه.
_ النجیری، محمود (۱۳۸۴)، آرمگدون، نبرد آخرالزمان به روایت مسیحیان صهیونیست، ترجمه قبس زعفرانی و رضا عباسپور، تهران، هلال.
_ نویهض، عجاج (۱۳۷۳)، پروتکلهای دانشوران صهیون، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس.
_ هلال، رضا (۱۳۸۳)، مسیح یهودی و فرجام جهان، ترجمه قبس زعفرانی، تهران، هلال.
_ Avineri, Shlomo, 1981, the Making of Modern Zionism: The Intellectual Origins of the Jewish State, London: Weienfeld and Nicolson.
_ Bernavi, Eli, 1992, A Historical Atlas of the Jewish People: From the time of the patriarchs to the present, London: Hutchinson press.
_ Katz, Jacob, 1996, Zionism in: Encyclopedia judaica, vol. 21, Jerusalem: Keterpress Enterprises.
_ Malachy, Yona, 1996, Zionism in: encyclopedia judaica, vol. 21, Jerusalem: Keterpress Enterprises.
_ Mcgrath, Alister E., 1998, Reformation Thought: An Introduction, Blackwell, Oxford, UK & Cambridge USA.
_ Medoff, Rafael and I. Waxman, Chaim, 2009, The A to Z of Zionism, Lanham: The Scarecrow Press, Inc.
_ Raskas, Bernard Solomon, 2001, Seasons of the mind, U.S.A: Lerner Publications Company.
_ Roth, Cecil, 1996, “Judaizers” in: Encyclopedia judaica, vol. 11, Jerusalem: Keterpress Enterprises.
_ Tivnan, Edward, 1987, the lobby: Jewish Political Power and American foreign Policy, New York: Simon & Schuster.
_ Wolff, Anita, 2006, “Zionism” in Encyclopedia Concise Britannica, London.
آیا رژیم غاصب اسرائیل همان دولت موعود یهود است؟
آیا دولت کنونی یهودی در فلسطین، همان دولت ماشیحانی موعود در تورات و تلمود است؟
با توجه به آنچه در قسمت قبل گفته شد، میتوان داوری کرد که آیا دولت غاصب مستقر در فلسطین، همان دولت ماشیحانی موعود در تورات و تلمود است؟
اگرچه بسیار تلاش شده است تا این دولت همان دولت جلوهگر شود، اما بررسی متون دینی نشان میدهد دولت ماشیحانی باید به دست ماشیح تأسیس شود و پیش از آمدن ماشیح نیز معجزات بسیاری رخ خواهد داد؛ ماشیح بهطور ناگهانی ظهور میکند و تبعیدیان را به فلسطین برمیگرداند و سپس دولت ماشیحانی تشکیل میشود؛ آنگاه دنیا پیرو آنان خواهد شد و همهی مردم جهان به دین ماشیح درخواهند آمد. یهودیان نیز اجازه ندارند پیش از ظهور ماشیح، برای تشکیل دولت ماشیحانی اقدام کنند. این دیدگاه نهتنها در تورات و تلمود وجود دارد _ که شواهد آن ذکر شد _ بلکه در میان فلاسفه و عرفای یهودی نیز اجماعی بوده است، اگرچه در چگونگی، زمان ظهور و برخی مسائل جزئی با هم اختلاف دارند.
اساساً ظهور ماشیحهای دروغین بر همین اساس بوده است. در هیچیک از متون کهن _ اعم از تورات، تلمود، کتب فلسفی و عرفانی _ به این مسأله اشاره نشده است که یهودیان باید پیش از ظهور ماشیح، در فلسطین دولت یهودی برپا کنند. نیز چنانکه بیان شد، تشویق کردن یهودیان به مسکنگزینی در فلسطین از سوی افرادی همچون موسی بن نحمان، برای انجام فرایض و بحث تقدس ارض موعود بود، نه تشکیل دولت یهودی ماشیحانی.
همچنین گفته شد که پس از دوران اصلاحات و جریان روشنفکری یهودی بود که ایدهی دوران ماشیحانی بهجای فردِ ماشیح، مطرح گردید. اهمیتیافتنِ برابری یهودیان با دیگر اقوام ملل، سبب تضعیف بحث ماشیح و دولت ماشیحانی در فلسطین و حتی حذف آن از نمازنامهها شد. این جریان _ که بعدها در جریان ملیگرایی صهیونیستی مطابق وعدههای صهیونیسم مسیحی تقویت شد _ با همکاری هرتزل و هکلر به تشکیل دولت یهودی در فلسطین انجامید. این دولت، هم خواستهی صهیونیسم سیاسی و ملیگراهای یهودی را تأمین میکرد و هم مطابق افکار صهیونیسم مسیحی بود که قرنها در پی مقدمهسازی برای بازگشت مجدد مسیح بودند. از اینرو، سنّتگراهای یهودی، هنوز مخالف دولت اسرائیل هستند.
بنابراین، میتوان گفت تشکیل دولت یهودی در فلسطین پیش از ظهور ماشیح، ایدهای نو و بدعت در یهودیت بهشمار میرفت که نه ریشه در کتاب مقدس و تلمود دارد و نه حتی بعدها در دوران غلبهی فلسفه و عرفان یهودی، در میان یهودیان طرفدارانی داشت. این اندیشه از قرن هجدهم به بعد مطرح شد و در قرن نوزدهم و بیستم به بار نشست.

در پایان، برای مقایسه میان دولت ماشیحانی و دولت یهودی کنونی در فلسطین، ویژگیهای دولت ماشیحانی بر مبنای کتاب مقدس، تلمود، فلسفه و عرفان یهودی را برمیشماریم:
• ۱. ماشیح، انسان و بشری خاکی است و حتی نامهای متعددی در کتاب مقدس و تلمود، مانند داوود، پسر داوود، مناحم بن حزقیا، صمح، شیلو، یینون، حنینا و برنفله برای او بیان شده است؛
• ۲. ماشیح، فردی اشرافزاده، شهریار و از تبار داوود است؛
• ۳. ماشیح، زادهی بیت لحم در فلسطین است؛
• ۴. ماشیح، پس از دوران رنج خواهد آمد. تلمود از محنتهای مسیحایی و سختیهای پیش از ظهور خبر میدهد که شامل افزایش فساد و بیبندوباری، احترام نکردن به والدین و صاحبان توسط جوانان، سستی روابط خویشاوندی، کاهش نسلها، بیاعتباری عالمان دین، تبدیل شدن محل تحصیل به اماکن فساد، نزاع میان حکیمان، طرد مؤمنان و ترویج هرجومرج و مانند آن میشود که باید توسط ماشیح و عدالت دولت ماشیحانی برطرف گردد؛
• ۵. ماشیح، منصوب از طرف خداست و همه را به خدا و احکام الهی دعوت میکند؛
• ۶. آمدن ماشیح با رفتار ماورای طبیعی و معجزهای از جانب خداوند مصادف است؛
• ۷. ماشیح، یهودیانِ در تبعید را به اورشلیم بازخواهد گرداند؛
• ۸. ماشیح، پس از برگرداندن یهودیان، دولت ماشیحانی را براساس عدالت و رحمت تشکیل خواهد داد؛
• ۹. در دولت ماشیحانی، نیکان به پاداش و بدان به جزای عمل خود خواهند رسید؛
• ۱۰. همهی جهان تابع او خواهند شد. او همهی امتهای مشرک را از بین میبرد و دولت او سرور عالمیان است. دولت او از دولت داوود و سلیمان نیز بزرگتر و مشهورتر خواهد شد؛
• ۱۱. دولت ماشیحانی تا ابد به کار خود ادامه خواهد داد؛
• ۱۲. رستاخیز مردگان در زمان ظهور ماشیح رخ خواهد داد. بسیاری از منتظران، بازخواهند گشت و شکوه دولت ماشیحانی را خواهند دید؛
• ۱۳. الیاس، پیش از ماشیح میآید و مقدمهساز ظهور خواهد شد.
این ویژگیها مربوط به پیشگوییهای متون مقدس یهودیان است. هم در کتاب مقدس، هم در تلمود، فلسفه و عرفان یهودی، ویژگیهایی مشخص برای ماشیح ذکر شده است. در مقایسهی دولت کنونی یهودی در فلسطین، با دولت ماشیحانی، باید گفت هیچیک از این موارد در دولت رژیم صهیونیستی وجود ندارد. دولت رژیم صهیونیستی براساس اصول ناسیونالیسم یهودی و صهیونیسم سیاسی یهودیت _ که تحت تأثیر صهیونیسم مسیحی است _ شکل گرفته و با اصول صهیونیسم دینی در یهودیت _ که ریشه در تورات و تلمود دارد _ بسیار متفاوت است.

ازجمله تفاوتهای دولت ماشیحانی موعود با دولت کنونی یهودی در فلسطین، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• ۱. دولت موعود یهود بر شخصِ ماشیح و شهریاری از نسل داوود استوار است؛ اما این دولت کنونی قائل به دوران ماشیحانی است، نه شخصِ ماشیح؛
• ۲. دولت موعود یهود پس از ظهور شکل میگیرد؛ درحالیکه این دولت، پیش از ظهور تشکیل شده است؛
• ۳. دولت موعود یهود پس از اینکه یهودیان به فلسطین برگردانده شدند، تشکیل میشود؛ اما دولت کنونی، ابتدا شکل گرفت، سپس دستور مهاجرت به فلسطین صادر شد؛
• ۴. دولت موعود یهود امر به خدا و فرامین الهی میدهد؛ اما دولت کنونی یهودی، دولتی سکولار و لیبرال است و از قوانین حقوق بشر استفاده میکند، نه قوانین تورات و تلمود. (آنان این مسئله را چنین توجیه میکنند که چون معبد ساخته نشده است، قوانین تورات الزامی نیست)؛
• ۵. ظهور ماشیح و تشکیل دولت ماشیحانی، با معجزه و امور ماورایی است؛ اما این دولت کاملاً طبیعی و بشری تشکیل شده است؛
• ۶. دولت موعود یهود قرار است به عدالت و رحمت عمل کند؛ اما این دولت بهراحتی انسانها را اسیر و زندانی میکند و به قتل میرساند، چنانکه سازمان ملل نیز بارها به این موارد واکنش نشان داده است؛
• ۷. براساس وعدهی تورات و تلمود، قرار است دولت ماشیحانی سَروَر عالم گردد و همهی امتها تابع او شوند؛ اما دولت کنونی یهودی در فلسطین نهتنها اینگونه نیست، بلکه برای بقای خود، محتاج به دیگران است و اگر تحت حمایت انگلستان و امریکا قرار نداشت، تاکنون نابود شده بود.
• ۸. براساس وعدههای متون مقدس، همزمان با ظهور ماشیح و تشکیل دولت ماشیحانی، رستاخیز مردگان رخ خواهد داد و بسیاری دوباره زنده میشوند و شکوه دولت ماشیحانی را میبینند؛ اما تشکیل این دولت کنونی با هیچ رستاخیزی مواجه نبود؛
• ۹. قرار بود الیاس پیش از ماشیح، مقدمهساز ظهور او شود؛ اما دولت کنونی، بدون هیچ الیاسی تشکیل شده است؛
• ۱۰. دولت موعود یهود منصوب از طرف خدا و به دنبال احیای شریعت است، در حالی که این دولت، منصوب قدرتهای انسانی استکباری است؛
• ۱۱. توجیه الهیاتی هولوکاست برای تأسیس دولت کنونی، مبنی بر اینکه این قتل عام سبب بخشش یهودیان شد و آنان اکنون اجازهی بازگشت به اورشلیم برای تشکیل دولت یهودی را از باب مقدمهی ظهور دارند، بیشتر با اندیشههای صهیونیسم مسیحی سازگار است تا صهیونیسم دینی یهودی.
• ۱۲. بیشترین مخالفان دولت کنونی یهودی در فلسطین، یهودیان سنتی و مؤمن مانند یهودیان ناتوری کارتا (ناطوری قرتا یا ناتورای کارتا به انگلیسی: Neturei Karta) هستند که شدیداً توراتی و تلمودی و منتظر ظهور ماشیح از نسل داوودند. حذف دعاهای مربوط به ماشیح از نمازهای یهودی در قرون اخیر توسط اصلاحطلبان و حامیان دولت اسرائیل و مقابلهی یهودیت سنتی ارتدکسی با این قضیه، خود گواه بر این مطلب است.
در مجموع میتوان گفت دولت کنونی یهودی در سرزمینهای اشغالی، نهتنها به دولت موعود توراتی و تلمودی، هیچ شباهتی ندارد، در بسیاری موارد، برخلاف وعدههای الهی است.
البته این موارد در کلام بسیاری از محققان و مؤلفان یهودی نیز وجود دارد. برای نمونه، گرینستون _ محقق بزرگ یهودیت و صاحب کتاب «آموزه ماشیح در تاریخ یهود» (The Messiah Idea in Jewish History) که در فارسی به «انتظار مسیحا در آیین یهود» ترجمه شده است_ میگوید:
با آنکه صهیونیسم نزد بسیاری از هواداران خود مقدس است، نمیتواند جای آرمان مسیحایی را بگیرد. هدف صهیونیسم، تأسیس دولت یهود در فلسطین تحت حمایت قدرتهای اروپاست. [درحالیکه] آرمان مسیحایی وعده میدهد که یهود، یک قدرت جهانی در فلسطین تأسیس خواهند کرد و همهی اقوام زمین در مقابل آن کرنش خواهند نمود. صهیونیسم حتی در بُعد سیاسیِ خود، تنها یک مرحله از آرمان مسیحایی را محقق خواهد ساخت (گرینستون، ۱۳۷۷، ۱۷۱).
آنترمن _ از دیگر محققان بزرگ یهودی در کتاب «یهودیان: آیینها و باورهای دینی» (The Jews, Their Religious Beliefs and Practices) که در فارسی به «آیینها و باورهای یهودی» ترجمه شده است _ نیز میگوید:
در میان یهودیان دربارهی اهمیت و ضرورت کشور اسرائیل، مخالفتهای روزافزونی وجود دارد. چندان روشن نیست که آیا پیدایش کشور اسرائیل سرآغاز دوران ماشیح است یا صرفاً استثنایی از تجربهی آوارگی است. در خودِ اسرائیل نیز گروههایی از صهیونیستهای دینی که عمیقاً معتقدند حکومت جدید از شأنی مسیحایی برخوردار است، متقاعد شدهاند که این دیدگاه دینی خویش را وارد عرصهی واقعیات سیاسی کردهاند (آنترمن، ۱۳۸۵، ۱۴۲).
در مجموع باید گفت نمیتوان دولت کنونی یهودی در فلسطین را با آرمان ماشیحانی در یهودیت مقایسه کرد و این دولت را همان دولت مسیحایی خواند.
نویسنده: حجهالاسلام دکتر محمدحسین طاهری آکِردی؛ استادیار و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم.
منابع
_ آنترمن، آلن (۱۳۸۵)، باورها و آیینهای یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
_ کرینستون، جولیوس (۱۳۷۷)، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
اسرائیل بزرگ؛ توهم یهودی صهیونیستی و فاجعه انسانی
تذکر: این یادداشت صرفاً بر اساس اسناد سازمانهای بینالمللی، مورّخان آکادمیک و نهادهای حقوق بشری تنظیم شده است. / اسرائیل بزرگ
۱. زمینهی تاریخی و تحریفگری
• ادعاهای مناقشهبرانگیز کتاب مقدّسی:
این ایدئولوژی با استناد به روایتهای کتاب مقدس، ادعای «حق الهی» بر فلسطین تاریخی (از رود اردن تا مدیترانه) را مطرح میکند. مورّخانی مانند شلومو سند (اختراع قوم یهود، ۲۰۰۹) این را «اسطورهسازی» میدانند و تأکید میکنند که عبرانیان باستان یک گروه قومی مجزا نبودهاند که بهصورت جمعی تبعید شده باشند.
• نادیدهگرفتن تاریخ استعماری:
این روایت، تاریخ چندفرهنگی فلسطین (شامل حضور چندصدسالهی اعراب، مسیحیان و مسلمانان) را نادیده میگیرد. ایلان پاپه (پاکسازی قومی فلسطین، ۲۰۰۶) اخراج سیستماتیک ۷۵۰٬۰۰۰ فلسطینی در سال ۱۹۴۸ (نکبت) توسط شبهنظامیان صهیونیست را مستند کرده است.

۲. نقض قوانین بینالمللی
• الحاق غیرقانونی:
قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل ۲۳۳۴ (۲۰۱۶) شهرکهای اسرائیل در کرانه باختری را «نقض آشکار» کنوانسیون چهارم ژنو دانسته و محکوم میکند. دیوان بینالمللی دادگستری (دیوان لاهه، ۲۰۰۴) دیوار حائل اسرائیل را غیرقانونی اعلام کرد.
• اتهام آپارتاید:
عفو بینالملل (۲۰۲۲)، دیدهبان حقوق بشر (۲۰۲۱) و سازمان اسرائیلی بیتسلم (۲۰۲۱) تأیید کردهاند که اسرائیل با اعطای حقوق انحصاری به یهودیان (مانند حق شهروندی و مالکیت زمین) و محروم کردن فلسطینیان از حق تعیین سرنوشت، آپارتاید اعمال میکند.
۳. پیامدهای سیاسی
• نابودی راهحل دو دولت:
«اسرائیل بزرگ» مستلزم کنترل دائمی بر کرانه باختری و غزه است که تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل را غیرممکن میکند. بانک جهانی (۲۰۲۳) خسارت ۴۷.۷ میلیارد دلاری به تولید ناخالص داخلی فلسطین از سال ۲۰۰۰ را ناشی از محدودیتهای اسرائیل میداند.
• توانمندسازی افراطگرایی:
متحدان نتانیاهو (مانند ایتامار بن گویر و بتسالل اسموتریچ) علناً خواستار اخراج فلسطینیان هستند. سخنرانی اسموتریچ در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد: «تاریخ یا فرهنگ فلسطینی وجود ندارد … چیزی به نام مردم فلسطین وجود ندارد» – موضعی که ایدئولوژی «اسرائیل بزرگ» به آن مشروعیّت میبخشد.
۴. برتریطلبی فرهنگی و خشونت
• استعمار استیطانی:
رشید خالدی (جنگ صدساله بر سر فلسطین، ۲۰۲۰) استقرار صهیونیستها را «استعمار استیطانی» میخواند که با خشونت دولتی، فلسطینیان را جابهجا میکند. دادههای سازمان ملل (۲۰۲۳) نشان میدهد ۷۰۰٬۰۰۰ شهرکنشین اکنون کرانه باختری را اشغال کردهاند.
• محو فرهنگی:
اسرائیل خانهها، مدارس و باغهای زیتون فلسطینیان را تخریب میکند و حقوق زبانی عربی را محدود میکند. عداله (۲۰۲۳) ۶۵ قانون تبعیضآمیز علیه غیریهودیان را مستند کرده است.
۵. ردّ توسط اجماع جهانی
• مشروعیت سازمان ملل:
بیش از ۱۴۰ کشور فلسطین را به رسمیّت میشناسند. قطعنامه ۱۸۱ (۱۹۴۷) فلسطین را به دو کشور تقسیم کرد – طرحی که توسط دولتهای عربی و شبهنظامیان صهیونیست رد شد.
• همدستی غرب:
آمریکا و اتحادیه اروپا سالانه ۳.۸ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل میدهند، علیرغم نقض قوانین بینالمللی. دیدهبان حقوق بشر (۲۰۲۳) خواستار تحریم اسرائیل به دلیل جنایات جنگی شده است.
نتیجهگیری: ایدئولوژیای غیرقانونی و مخرّب
«اسرائیل بزرگ» چشماندازی است:
① ناقض قوانین بینالمللی از طریق الحاق و آپارتاید.
② تداومبخش خشونت با انکار حقوق فلسطینیان.
③ تخریبکنندهی صلح، با جایگزینی دموکراسی و خواست مردمی با توسعهطلبی ناسیونالیسم مذهبی.
و اجرای آن تضمینکنندهی درگیری دائمی است – واقعیتی که حتی مقامات امنیتی اسرائیل (مانند هشدار شینبت در ۲۰۱۶) پذیرفتهاند که اشغال، تروریسم را تغذیه میکند. هرچند – برخلاف نظر این مقامات – آنچه در سرزمینهای اشغالی فلسطین بهخاطر «اشغال» رخ میدهد، «مقاومت مشروع» است نه «تروریسم».
اندیشکده مطالعات یهود
منابع مورد استناد:
۱. قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل ۲۳۳۴ (۲۰۱۶)
→ UNSC Res 2334 (2016)
۲. نظریه مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری (۲۰۰۴)
→ ICJ Advisory Opinion (2004)
۳. عفو بینالملل، آپارتاید اسرائیل علیه فلسطینیان (۲۰۲۲)
→ Amnesty International, Israel’s Apartheid Against Palestinians (2022)
۴. دیدهبان حقوق بشر، عبور از یک آستانه (۲۰۲۱)
→ HRW, A Threshold Crossed (2021)
۵. بیتسلم، رژیم برتریطلبی یهودی (۲۰۲۱)
→ B’Tselem, A Regime of Jewish Supremacy (2021)
۶. شلومو سند، اختراع قوم یهود (۲۰۰۹)
→ Shlomo Sand, The Invention of the Jewish People (2009)
۷. ایلان پاپه، پاکسازی قومی فلسطین (۲۰۰۶)
→ Ilan Pappé, The Ethnic Cleansing of Palestine (2006)
۸. رشید خالدی، جنگ صدساله بر سر فلسطین (۲۰۲۰)
→ Rashid Khalidi, The Hundred Years’ War on Palestine (2020)
۹. گزارش بانک جهانی درباره فلسطین (۲۰۲۳)
→ World Bank Report on Palestine (2023)
۱۰. پایگاه داده عداله (۲۰۲۳)
→ Adalah Database (2023)
منبع: https://jscenter.ir/