
آتش افول تمدن فاسد غرب دامن آسیا و کشورهای مسلمان را گرفته و آنها را در برابر همجسنگرایان به استیصال کشانده است. هرچند خداوند در قرآن بارها از وعده عذاب هلاکت سخن گفته است، اما بشریت نشان داده هیچ گاه نصیحتپذیر و اهل عبرت نیست.
سرگذشت اقوامی که خداوند در قالب داستان یا قصه در کتب آسمانی پیامبران خویش مطرح میکند، بیدلیل نیست. از آنجا که تجربه به اثبات رسانده تاریخ و درسهای آن تکرار میشود، یکی از حکمتهای بیان این داستانها، تکرارپذیر بودن آنهاست؛ این تکرارپذیری به دلیل یکی بودن سنتها و قوانین خداوند در عالم هستی است؛ بر این اساس، هر فرد و گروهی که خود را همسو با این سنتها، قوانین و برنامههای الهی کند، رشد مییابد و هر کدام بر خلاف قوانین عالم هستی عمل کنند، از درگاه الهی دور شده، شیاطین بر آنها تسلط مییابند و در نهایت دچار عذابِ هلاکت میشوند. از این جهت میتوان گفت وقتی خداوند میفرماید ماجرای فلان قوم را «آیه» قرار دادم، به این دلیل است که در وهله اول، آن ماجرا یک علامت و نشانه برای تشخیص مسیر صحیح از ناصواب است، و بعد آن داستان اصالت دارد و افسانه نیست، سوم اینکه آن واقعه تکرارپذیر است و بعد اینکه هر بار به واسطه تراکم ملتها و امتها، در سطح وسیعتری از پهنه عالم واقع میشود.
این تعریف از آیه، مستند به روایات متعددی است که از جمله آنها، قاعده «حَذْوَ النّعْلِ بِالنّعْل» منطبق با حدیث نبوی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود «تمام آنچه در امّتهاى پیشین بوده است، مثل آن در این امّت خواهد بود، مانند تشابهى که یک لنگه نعل با لنگۀ دیگر آن دارد و مانند تشابهى که یک چوبه تیر با یک چوبۀ دیگر دارد؛ کُلّ مَا کَانَ فِى الاُمَمِ السّالِفَهِ فَاِنّهُ یَکُونُ فِى هذِهِ الاُمّهِ مِثْلُهُ حَذْوَ النّعْلِ بِالنّعْلِ، وَ الْقُذّهِ بِالْقُذّه.» (کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۳۰) یا آن حضرت در روایتی دیگر میفرماید امت من، سامریّ دیگری خواهد داشت و به روایت «سامری این امت» (سَامِرِیِ هَذِهِ الْأُمَّه) مشهور است و منظور آن حضرت، همان کسانی هستند که مانند سامری، امت را در غیاب ایشان به انحراف کشاندند و از مسیر حق دور کردند، همانند سامریّ زمان موسای نبی علیهالسلام که در غیاب او، بنیاسرائیل را با فریب و سحر خود گوسالهپرست کرد.
اما برای ملموس شدن این مسئله، به یک نمونهی تاریخی همچون داستان قوم لوط نبی علیهالسلام اشاره کنیم. طبق اعتقاد ادیان آسمانی، قوم لوط نبی، قومی بودند که بر اثر گناه زشت و زنندهی همجنسگرایی و لواط، دچار عقوبتی سخت شدند و اکنون یافتههای باستانشناسان از بقایای این قوم، نشان میدهد که آنها به چه عذاب سختی دچار شدند. قوم لوط علیهالسلام در منطقهای به نام «سدوم» در دره اردن ساکن بودند، از این رو در ادبیات مسیحی، به عمل رابطه جنسی میان همجنسان، «سدومیگری» و به کسانی که مرتکب آن شوند، «سدومی» گفته میشد.
بر اساس نقلهای روایی، آنچه سبب انحراف قوم لوط شد، مکر ابلیس بود که در قالب یک انسان، به آنها نحوه انجام این عمل شنیع را آموخت. (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۳۴۳) علاوه بر این، با مکر و حیله، زنان آنها را نیز ترغیب به این کار کرد تا به این ترتیب عملی خبیثانه را در تاریخ نهادینه کنند. نقل است به قدری این انحراف در بین قوم لوط شیوع یافت که در معابر و در انظار عمومی مبادرت به همجنسبازی داشتند. خداوند در آیات ۸۰ و ۸۱ سوره اعراف به نقل از لوط نبی میفرماید«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَهَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ * إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» یعنی «و لوط را [فرستادیم] هنگامى که به قوم خود گفت: «آیا آن کار زشتى را مرتکب میشوید که هیچ کس از جهانیان در آن بر شما پیشى نگرفته است؟ شما از روى شهوت، به جاى زنان با مردان درمیآمیزید. بلکه شما گروهى تجاوزکارید.» غیر از این، خداوند در آیات ۱۶۰ تا ۱۷۴ سوره شعرا و آیات ۲۸ تا ۳۵ سوره عنکبوت گوشههایی از داستان قوم لوط را مطرح میکند.
حال مدتهاست که جهان با پدیده شومی به نام «همجنسگرایی» مواجه شده است؛ پدیدهای که نکبت آن از غرب آغاز شد و مرزهای جغرافیایی را پیمود تا جایی که رهبران فاسد غربی و حتی رهبر کاتولیکهای جهان به این عمل شنیع رسمیت بخشیدند. در وهله بعد، برای آن قانونی تحت عنوان حقوق «الجیبیتی» نگاشتند و سازمان عفو بینالملل این حقوق را به عنوان حقوق بشر و افرادی دیگر به عنوان حقوق مدنی در نظر گرفتند و در سال ۲۰۱۱ شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد قطعنامهای را جهت به رسمیت شناختن این گروه فاسد به تصویب رساند. کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، همهٔ کشورهایی که قوانینی برای محافظت از حقوق «الجیبیتی» نداشتند، تشویق به تصویب این قوانین کرد. بر اساس گزارش «یورو نیوز» از جمله کشورهایی که ازدواج همجنسگرایان را به رسمیت شناخت «بلژیک، اسپانیا، نروژ، سوئد، پرتغال، ایسلند، دانمارک، فرانسه، لوکزامبورگ، ایرلند، فنلاند، مالت، آلمان و اتریش و انگلیس هستند. در کشورهای مجارستان، کرواسی، یونان، قبرس، سوئیس، ایتالیا، و جمهوری چک همجنسگرایان تنها میتوانند «زندگی مشترک بدون ازدواج» خود را به ثبت برسانند. آنها از حق ازدواج همچنان محروم هستند. در خارج از اروپا، کانادا اولین کشوری بود که در سال ۲۰۰۵ ازدواج همجنسگرایان را به رسمیت شناخت. در حالی که ۱۴ ایالت آمریکا تا سال ۲۰۱۵ ازدواج همجنسگرایان را ممنوع کرده بودند، دیوان عالی این کشور در آن سال به ازدواج این افراد در کل کشور جنبه قانونی بخشید. در آمریکای لاتین، پنج کشور ازدواج همجنسگرایان را به رسمیت شناختهاند. آرژانتین، اروگوئه، برزیل، کلمبیا و اکوادور پنج کشوری هستند که به شهروندان همجنسگرای خود حق ازدواج اعطاء کردهاند.»
آتش افول تمدن فاسد غرب حتی دامن آسیا و کشورهای مسلمان را گرفته و آنها را در برابر همجسنگرایان به استیصال کشانده است، تا جایی که در برخی از کشورهای مسلماننشین، شاهد رژه همجنسگرایان هستیم و اکنون لشکریان ابلیس به دنبال عادیسازی دگرباشی و حقوق دگرباشان در کشورهای مسلمان هستند. شواهد گویای آن است که این روند تنزل به جایگاه پست حیوانی همچنان ادامه خواهد داشت تا عمده ملتها در معرض عذاب الهی قرار گیرند؛ هرچند خداوند در قرآن بارها از وعده عذاب هلاکت سخن گفته است، اما بشریت نشان داده هیچ گاه نصیحتپذیر و اهل عبرت نیست. خداوند در آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره دخان از فراگیری این عذاب سخن گفته، میفرماید «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ؛ یَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلیمٌ؛ رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ»؛ پس در انتظار روزى باش که آسمان دودى نمایان برمىآورد که مردم را فرو میگیرد؛ این است عذاب پردرد. [مىگویند:] «پروردگارا، این عذاب را از ما دفع کن که ما ایمان داریم.»
طبق این آیات، مخاطبان عذاب خداوند «الناس» یا «عموم مردم» هستند. روایات ذیل این آیات گویای آن است که این نوع عذاب در مقطعی از آخرالزمان رخ میدهد و مردم را به عجز و درماندگی میکشاند؛ طبق آیات بعد، پس از آنکه ابراز پشیمانی میکنند، خداوند میفرماید پس از مدتی به عمل خود باز میگردند «إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلیلاً إِنَّکُمْ عائِدُونَ» یعنی «ما این عذاب را اندکى از شما برمیداریم [ولى شما] در حقیقت باز از سر میگیرید.» این عصیان همچنان ادامه پیدا میکند تا اینکه گرفتار عذاب هلاکت خداوند شوند؛ همان عذابی که خداوند بارها در قرآن نسبت به آن هشدار داده بود، همچون آیه۵۹ سوره کهف که فرمود «وَ تِلْکَ الْقُرى أَهْلَکْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً»؛ و [مردم] آن شهرها چون بیدادگرى کردند، هلاکشان کردیم، و براى هلاکتشان موعدى مقرر داشتیم.
قوم لوط چه کسانی بودند؟
فرشتگان پیش از رفتن به سرزمین مؤتکفات نزد ابراهیم(ع) رفتند و خبر وقوع عذاب قوم لوط را به ابراهیم دادند. ابراهیم که نگران لوط بود از فرشتگان خواست برای عذاب کردن قوم لوط از خدا اجازه بگیرند. فرشتگان به وی اطمینان دادند که به لوط و فرزندانش آسیبی نخواهد رسید. آنان وقوع عذاب را وعده قطعی الهی دانستند.
معرفی
ویژگیها
بر اساس آیات قرآن، قوم لوط مرتکب گناه لواط میشدند.[۴] قرآن قوم لوط را نخستین گروهی دانسته که مرتکب گناه لواط شده است.[۵] رفتارهای ناپسند دیگری نیز به قوم لوط نسبت داده شده است نظیر اجازه ندادن به مسافران و رهگذران برای استفاده از میوه درختان و غذای آنان، آزار و اذیت مسافران، کبوتر بازی، پوشیدن لباس سرخ، دف زدن، کف و سوت زدن، شراب خوردن، کوتاه کردن ریش و بلند نمودن سبیل، راهزنی و غصب اموال مردم.[۶]
پیامبر قوم لوط
لوط(ع) فرزند هاران پیامبری بود که مأموریت یافت مردم سرزمین مؤتکفات را به آیین ابراهیم(ع) و یکتاپرستی دعوت کند. او برادرزاده حضرت ابراهیم(ع) و برادر مادری ساره بود.
عذاب قوم لوط
میهمانی فرشتگان در منزل لوط
به فرمان خدا جبرئیل و دو فرشته دیگر یعنی میکائیل و اسرافیل مأمور عذاب آنان شدند. فرشتگان به صورت چهره مردان جوان وارد سرزمین محل سکونت لوط شدند و به لوط گفتند ما امشب میهمان تو هستیم.[۹]
لوط آنها را به خانه خود برد. او که نگران تعرض مردان قوم به میهمانان جوانش بود به میهمانان خود گفت: مگر شما نمیدانید مردم این منطقه چه عادت زشتی دارند؟ آنها بدکارترین مردم روی زمین هستند.[۱۰] در آیه ۷۷ سوره هُود به نگرانی لوط اشاره شده است.[۱۱] هنوز مدت زیادی نگذشته بود که زن لوط میهمانان را دید و خبر حضور میهمانانی زیبا را به مردان قوم رساند.[۱۲]
قصد تعرض قوم لوط به میهمانان
مردان قوم لوط با اطلاع از خبر حضور میهمانان در منزل لوط(ع)، به رسم همیشگی لواط با میهمانان، به منزل لوط رفتند.[۱۳] وی با دیدن قومش متوجه قصد آنان برای تجاوز به میهمانان شد. لوط از آنها خواست تا با رفتارهای خود، وی را شرمنده میهمانانش نکنند. او قوم خود را از قصد لواط با میهمانانش برحذر داشت و از آنان خواست به جای تعرض به میهمانان با دخترانش ازدواج کنند.[۱۴] مردان قوم لوط در گذشته به وی گفته بودند هر میهمان مردی که وارد این سرزمین میشود برای آنان است و نباید به خانه خود ببرد. از این رو لوط را از پذیرش میهمانان مرد سرزنش کردند و پیشنهاد لوط برای ازدواج با دخترانش در قبال تعرض نکردن به میهمانانش را رد کردند.[۱۵]
لوط آرزو میکرد پشتیبانی داشت تا مانع رفتار ناپسند قوم خود شود. او از خدا خواست خود و خانوادهاش را از این قوم نجات دهد. در سوره شُعرا به دعای لوط و قبول درخواست اشاره شده است.[۱۶] فرشتگان که تا این مرحله هویتشان را آشکار نکرده بودند، ضمن اعلام اینکه او پشتیبانی قوی دارد خود را فرستادگان خدا معرفی کردند.[۱۷] پس از ورود بدون اجازه مردان به منزل لوط، به امر خدا چشمان آنان نابینا شد.[۱۸] در روایتی از کُلَینی، به محض هجوم قوم لوط به منزل وی، جبرئیل با انگشت خود اشارهاى به آنان کرد و همه آنان کور شدند.[۱۹] فرشتگان خبر وقوع عذاب در صبح روز بعد را به لوط دادند. آنان از لوط خواستند شبانه با دختران خود از شهر خارج شود.[۲۰] ماجرای حضور فرشتگان عذاب در خانه لوط و وقایع پس از آن در سوره هُود و حِجر آمده است.[۲۱]
تحقق عذاب الهی
پس از خروج شبانه لوط(ع) و فرزندانش از شهر، عذاب خدا بر قوم لوط نازل شد. سنگهایی از آسمان بر آنان بارید و شهرهای آنان را زیر و رو کرد.[۲۲] ماجرای نزول عذاب بر قوم لوط در چند سوره از قرآن آمده است.[۲۳] در تورات نیز ماجرای حضور فرشتگان در شهر سدوم محل زندگی لوط، عذاب قوم لوط و نجات وی به همراه دو دخترش از عذاب ذکر شده است.[۲۴]
گفتگوی ابراهیم با فرشتگان برای عذاب قوم لوط
فرشتگان پیش از آنکه به سرزمین مؤتفکات بروند برای بشارت به فرزنددار شدن ابراهیم(ع) و ساره به خانه ابراهیم رفتند. آنها مأموریت دوم خود که عذاب کردن قوم لوط بود را به ابراهیم گفتند. ابراهیم که امید به اصلاح قوم لوط داشت، درباره وقوع عذاب با وجود مؤمنان در میان قوم لوط از فرشتگان سؤال کرد. فرشتگان ضمن نفی عذاب یک قوم در صورت حضور چند مؤمن در میان آنان، به او گفتند که جز لوط و فرزندانش مؤمن دیگری وجود ندارد.[۲۵] فرشتگان به ابراهیم اطمینان دادند لوط و فرزندانش از عذاب نجات خواهند یافت.[۲۶] گفتگوی ابراهیم با فرشتگان در سوره هود و عنکبوت ذکر شده است.[۲۷]
پانویس
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۱۶۰-۱۷۵؛ سوره عنکبوت، آیه ۲۸-۳۰.
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۲۸.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۲۸.
- ↑ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ ابن خلدون، دیوان المبتدا و الخبر، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۱.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ترجمه، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ سوره هود، آیه ۷۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۸۰؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ سوره شعرا، آیه ۱۶۹ و ۱۷۰.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ سوره قمر، آیه ۳۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ بعقوبی، بیروت، ج۱، ص۳۶؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۷۰ش، ج۱۹، ص۱۶۱.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ سوره هود، آیه ۷۹- ۸۳؛ سوره حجر، آیه ۷۶ و ۶۶.
- ↑ سراج، طبقات ناصری، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ سوره ذاریات، آیه ۳۳؛ سوره هود، آیه ۸۱؛ سوره حجر، آیه ۷۶ و ۶۶.
- ↑ کتاب مقدس، کتاب تکوین، باب ۱۸، آیه۱۶-۲۳؛ باب ۱۹، آیه۱-۲۹.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۳۲.
- ↑ سوره هود، آیه ۷۳-۷۶؛ سوره عنکبوت، آیه ۳۲.
منابع
- قرآن کریم.
- کتاب مقدس.
- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر دمشقی، البدایه و النهایه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- سراج جوزجانی، منهاج الدین، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
- مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.