
قبل از آن که به بیان پیشرفت اقتصادى در عصر ظهور بپردازیم، نکته اى را درباره فقر و تنگدستى و رفتار ناهنجار ابرثروتمندان – که دلیل ناکامى پروژه هاى اقتصادى است – بیان مى کنیم:
کمبود مالى و فقر اقتصادى، اساس و ریشه بسیار مهمى براى وقوع بسیارى از جنایت هایى است که در عصر غیبت در سراسر جهان واقع شده و مى شود. این واقعیتى است که پس از ریشه یابى بسیارى از قتل ها، خونریزى ها، دزدى ها و… روشن شده است.
کسانى که به عقیده خود با قتل، خونریزى، دزدى و جنایت هاى دیگر مبارزه مى کنند و مى خواهند آن ها را در جامعه ریشه کن کنند، باید اساس و منشأ آن ها را – که فقر یکى از عوامل مهم آن است – از جامعه بزدایند تا قسمت مهمّى از جنایت هایى را که در جامعه واقع مى شود نابود سازند؛ زیرا همان گونه که گفتیم فقر و نیاز عامل بسیارى از جنایت ها است.
عالم مهم دیگرى که داراى نقش اساسى در وقوع جنایت ها مى باشد، تکاثر و افزون طلبى است، تأثیر این عامل، از عامل اوّل بسیار مهمّتر و بیشتر است، زیرا اگر یک فرد فقیر و مستمند دست به سرقت یک خانه یا کشتن یک فرد مى زند، قدرتمندان براى تکاثر اموال و به خاطر افزون طلبى، مال و ثروت یک جامعه را غارت مى کنند و ملّتى را به خاک و خون مى کشانند.(۱)
بدیهى است همان گونه که امکان خدمت براى فرد ثروتمند یا قدرتمند، بیشتر از یک فرد فقیر و ضعیف مى باشد، امکان خیانت او نیز بیشتر از یک فرد فقیر و محتاج مى باشد.
بنابراین فقرِ مستمندان و بیشتر از آن، تکاثر و افزون طلبى ثروتمندان و قدرتمندان، دو عامل بسیار مهمّ براى وقوع جنایت ها و خیانت ها در دوران تیره غیبت مى باشند و با فرا رسیدن عصر شکوهمند ظهور، نه تنها این دو عامل بلکه همه عوامل جنایت، نابود مى شوند و عوامل نجات و سعادت، جایگزین عوامل فساد و تباهى مى گردند.
وظیفه مهم ثروتمندان و قدرتمندان کمک به افراد فقیر و ضعیف مى باشد تا هم فقر اقتصادى آنان جبران شود و هم مانع طغیان خودشان گردد تا در نتیجه، دو عامل مهمّ تباهى برطرف گردد؛ امّا متأسّفانه این وظیفه بزرگ همچون بسیارى از وظایف دیگر به دست فراموشى سپرده شده است؛ ولى سرانجام روزگارى فرا خواهد رسید که اگر انسان بخواهد از کسى دستگیرى کند، هر چه جستجو کند فقیرى را نجوید!
نکته اى که باید به آن توجّه شود این است که گفتیم: افزون طلبى و تکاثر ثروتمندان و قدرتمندانِ بزرگ عاملى بسیار مهم تر از فقر در وقوع جنایات جهان است؛ افزون طلبى و ثروت، ثروتمندان را به سوى ثروت بیشتر فرا مى خواند و قدرت و زورگویى، قدرتمندان و زورگویان را به زورگویى بیشتر وا مى دارد.
در واقع ثروتِ ابرثروتمندان، هم به عنوان دوّمین عاملى که نام بردیم داراى نقش است و هم در عامل اوّل شرکت دارد؛ زیرا عامل مهم وجود فقر در میان جامعه، ثروتمندانى هستند که با نقشه هاى شوم خود براى هر چه بیشتر شدن سرمایه خویش به وسیله احتکار و یا افزایش قیمت ها، باعث ایجاد فقر و یا افزایش فقر تنگدستان مى شوند. این حقیقتى است که در کلمات خاندان وحى علیهم السلام به آن تکیه شده است.
توجّه کنید به زمین خوارانى که خود در کاخ ها و ویلاها زندگى مى کنند و با نگه داشتن هکتارها زمین باعث افزایش نرخ زمین شده و در نتیجه مستمندان از خرید یک قطعه زمین کوچک ناتوان مى مانند.
بنابراین بسیارى از ثروتمندان با انباشتن اموال، هم باعث ایجاد فقر و یا افزایشِ آن مى شوند – که مقدّمه و زمینه فساد براى بعضى از افرادِ نیازمند مى شود – و هم تکاثر و افزون طلبى آنان باعث طغیان و رها شدنشان از مقیدات شرعى و عقلى مى گردد.
اکنون به این جریان توجّه کنید:
«خان مرو» یکى از اعیان و ثروتمندان تهران بود که مسجد و مدرسه اى در آن شهر ساخته و تاکنون به نام وى معروف است. گویند یکى از دوستان قدیم وى چندین ماه هر روز به درخت چنارى که در مقابل خانه وى بود تکیه داده به انتظار بیرون آمدنِ خان مى ایستاد که شاید در وقت خروج از منزل نگاهش به او افتد و تلطّفى در حقّ او بکند. ولى خان ملتفت او نمى شد تا وقتى که خان از منصبى که داشت معزول و خانه نشین شد. آن دوست به دیدن وى رفت.
خان گله کرد که چرا در این مدّت یاد ما نکردى و نزد ما نیامدى. آن شخص جریان آمدن خود را نقل کرد. خان گفت: من در آن وقت چنار جلو منزل خود را با آن بزرگى و بلندى نمى دیدم تا چه رسد به تو که زیر آن ایستاده بودى! (۲)
.jpg)
آرى؛ جهان قبل از ظهور امام عصر ارواحنا فداه شاهد ثروتمندان زیادى است که پاى از دایره انسانیت بیرون نهاده و نتوانسته اند با تقیدات شرعى و عقلى، طغیان خود را کنترل نموده و مهار نمایند.
با توجّه به این نکته این سؤال پیش مى آید که در عصر درخشان ظهور – که در سراسر جهان همه افراد، بى نیاز و داراى ثروت مى باشند – چگونه ثروت هاى بى کران باعث طغیانِ آنان نمى گردد؟ و به عبارت دیگر اگر ممکن است ثروت هاى کلان داراى این همه آثار شوم باشد، چرا در عصر فرخنده ظهور مردم جهان از ثروتِ سرشار برخوردار مى شوند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: ثروتى که از راه حلال باشد هیچ گاه شوم نیست، بلکه ممکن است وسیله خیرات باشد ولى این ثروتمندان هستند که از ثروت خود سوء استفاده مى نمایند. اگر ثروت خود بذاته داراى آثار شوم مى بود، باید همه ثروتمندان این گونه مى بودند و حال آن که این گونه نیست و بعضى از افراد ثروتمند – اگرچه در این زمان اندکند – خدمت هاى شایانِ تقدیر به جامعه نموده اند و باعث دستگیرى و نجات بسیارى از افراد گشته اند و مورد مدح خاندان وحى علیهم السلام قرار گرفته اند. و این دلیل بر نقص فکرى و کوتاهى اندیشه ثروتمندانى است که در تلاش افزایش ثروت و اندوختن و به جاى گذاردنِ آن براى وارثان خود هستند و گرنه اصل ثروت همچون حربه اى است که هم انسان مى تواند با آن دشمن را از سر راه خود دور کند و هم مى تواند با آن خون افراد بى گناه را به زمین بریزد.
علاوه بر این، در عصر درخشان ظهور بر اثر تکامل معنوى انسان ها و رشد فکرى و عقلى آنان و بر اثر سعادتى که آنان را فرا مى گیرد، از طغیان و هلاکت در امان مى باشند.
در آن عصر فرخنده و در آن روزگار شکوهمند، توسعه، افزایش و فزونى هست، امّا افزون طلبى و انباشتن وجود ندارد. ثروت، نعمت و امکانات وجود دارد؛ امّا هلاکت، طغیان و تجاوز از مرز دین وجود ندارد.
در آن زمان ثروت هاى سرشارى که در دنیا وجود دارد، چه ثروت هاى فراوان و انبوهى که در زیر زمین وجود دارد و چه آن ها که بر روى زمین مى باشد، گردآورى شده و به نزد آن حضرت جمع مى گردد.
آیا مى دانید در اعماق زمین چه گنجینه هاى بسیار مهمّى از سنگ هاى قیمتى، طلا، نقره و سایر اشیاء قیمتى وجود دارد؟ آیا مى دانید زمین کوه هایى از طلا را در خود پنهان ساخته است؟ آیا مى دانید پادشاهان و ثروتمندان قدیم ثروت هاى بى کران خود را در زیر زمین پنهان مى نمودند؟! آیا مى دانید زلزله هاى سهمگین، سرمایه هاى عظیمى را با صاحبان خود در دل خاک فرو برده است؟ و آیا…
در عصر ظهور، که عصر آگاهى و آشکار شدن امور پنهانى است، همه ثروتهایى که در زمین پنهان است، آشکار مى گردد و مردمان عصر ظهور از آن برخوردار مى شوند.
قدرت کنترل ثروت در عصر ظهور
جالب توجّه است که آنچه گفتیم – یعنى هم توسعه و فزونى ثروت براى همگان در عصر ناشناخته ظهور و هم سعادتمند بودن و عدم طغیان و تجاوزِ مردم آن روزگار – در گفتار خاندان وحى علیهم السلام به آن تصریح شده است.
روایتى که مى آوریم شاهد گفتار ما مى باشد: حضرت باقر العلوم علیه السلام فرمودند:
یقاتلون والله حتّى یوحّد الله ولایشرک به شی ء وحتّى یخرج العجوز الضعیفه من المشرق ترید المغرب ولاینهاها أحد، ویخرج الله من الأرض بذرها، وینزل من السّماء قطرها، ویخرج الناس خراجهم على رقابهم إلى المهدی، ویوسّع الله على شیعتنا، ولولا ما یدرکهم من السعاده لبغوا.(۳)
مى جنگند به خدا سوگند، تا (همه) خداوند را یکتا بدانند و چیزى را شریک او ندانند و تا این که پیرزن ضعیفى از مشرق به قصد مغرب خارج شود و هیچ کس او را از این کار باز ندارد. و خداوند از زمین بذرش را خارج نموده و از آسمان باران را و مردم خراج هاى خود را از اموال خود خارج ساخته و به سوى مهدى مى برند و خداوند بر شیعیان ما توسعه مى دهد و اگر نبود که سعادت آنان را فرا مى گرفت، حتماً طغیان مى نمودند.
ثروت و فقر همان گونه که ممکن است منشأ سعادت انسان واقع شود، ممکن است عامل جنایت و خیانت نیز قرار گیرد، یعنى هم فقر و هم دارایى، داراى نقش اساسى در افزایش جنایات مى باشند؛ همان گونه که ممکن است وسیله سعادت انسان باشند.
طمع براى به دست آوردن و حرص براى تکاثر و افزودن، چنین روندى را به بار مى آورد. ریشه این جریان به خاطر نبودن قدرت کنترل در دوران تیره غیبت است.
.jpg)
آشنا نبودن جامعه از مقام ولایت و توجّه نداشتن انسان به مرتبه عظیم خاندان وحى علیهم السلام، سعادت را از دست او مى رباید و او را از مقام ولایت که ضامن کنترل توان ها و قدرت هاست دور مى سازد.
امّا در روزگار ناشناخته ظهور که جامعه بشریت در پناه دژ محکم ولایت قرار دارد و ابر رحمت الهى بر همه مردم جهان سایه مى افکند، آنان را با قدرت ولایت الهیه حضرت مهدى ارواحنا فداه حفظ و حراست نموده و کنترل مى نماید.
به دلیل این سعادت بزرگ – که طعم آن را هنوز نچشیده ایم – در عصر درخشان و فرخنده ظهور، هر مقدار ثروت و مال مردم افزایش یافته و زیاد شود، باعث طغیان و تجاوز آنان نمى گردد.
آرى؛ بر اثر سایه افکندن نیروى ولایت بر تمامى مردم جهان، همه نیروها، توان ها و امکانات را تحت پوشش و حفظ خود قرار داده و آن ها را کنترل نموده و مهار مى نماید تا از تندروى و طغیان باز مانند.
این همان سعادت و نیکبختى است که امام باقر علیه السلام در پایان روایت به آن تصریح فرمودند: «ولولا ما یدرکهم من السعاده، لبغوا».
آرى؛ قدرت کنترل و مهار از ویژگى هاى عصر ظهور براى همگان است، و هر چه مال و ثروت، قدرت و توانایى، نشاط و زیبایى و… افزایش یابد، نور سعادت و نیکبختى در آن عصر درخشان که بر اثر ظهور ولایت درخشش یافته است، همگان را مهار کرده به گونه اى که همراه با میزان عقل، به زندگى سرشار از نعمت که چشم روزگار تا آن زمان هرگز مانند آن را ندیده و نخواهد دید، ادامه مى دهند.
به این روایت بسیار جالب از امام صادق علیه السلام(۴) توجّه کنید:
تواصلوا وتبارّوا وتراحموا، فوالّذی فلق الحبّه وبرأ النسمه لیأتینّ علیکم وقت لایجد أحدکم لدیناره ودرهمه موضعاً، یعنی لایجد عند ظهور القائم علیه السلام موضعاً یصرفه فیه، لإستغناء النّاس جمیعاً بفضل الله وفضل ولیه.
فقلت: وأنّى یکون ذلک؟
فقال: عند فقدکم إمامکم فلاتزالون کذلک حتّى یطلع علیکم کما تطلع الشّمس، آیس ما تکونون، فإیاکم والشک والإرتیاب، وانفوا عن أنفسکم الشکوک، وقد حذّرتکم فاحذروا، أسأل الله توفیقکم وإرشادکم.(۵)
باهم در ارتباط باشید و به یکدیگر نیکویى کنید و باهم مهربانى نمایید، سوگند به کسى که دانه را شکافته و روح مى دمد، حتماً زمانى بر شما فرا مى رسد که احدى از شما جایى براى مصرف دینار و درهم خود نداشته باشد، یعنى در زمان ظهور حضرت قائم علیه السلام جایى نمى یابد که پول خود را در آن مورد خرج کند، زیرا به فضل خداوند و ولىّ او تمامى مردم بى نیاز خواهند بود.
گفتم: این چه زمانى خواهد بود؟!
حضرت فرمودند: آن زمان که شما امامتان را نیابید، پس همین گونه خواهید بود تا زمانى بر شما طالع شود همان گونه که خورشید طلوع مى کند، این در زمانى خواهد بود که از هر زمان به ظهور آن حضرت بیشتر ناامید باشید.
پس بپرهیزید از این که شک کنید یا خود را به شک بیندازید، شک ها را از خودتان دور کنید، به راستى من شما را برحذر نمودم پس برحذر باشید. از خداوند توفیق شما و ارشاد شما را خواهانم.
در این روایت نکته هاى بسیار جالبى درباره پاکسازىِ دل از یأس و شک وجود دارد، که تشریح آن ها نیاز به بحث گسترده دارد. آن قسمت از روایت که اکنون مورد استدلال ما است، گفتار امام صادق علیه السلام پیرامون عصر درخشان ظهور است که آن حضرت درباره آن روزگار فرخنده مى فرماید: در آن زمان به خاطر بى نیاز بودن تمامى مردمان، فرد نیازمندى یافت نمى شود تا ثروتمندان از مال خود به او کمک کنند.
عصر حاضر با بیش از ۸۰۰ میلیون گرسنه در جهان
اکنون عصر شکوهمند ظهور را – که همه مردم در آن زمان از نعمت هاى فراوان برخوردارند به گونه اى که در سراسر گیتى گرسنه اى پیدا نمى شود – با دوران تیره ما بسنجید که صدها میلیون گرسنه در سراسر جهان پراکنده اند و کسى براى نجاتِ آنان گامى مؤثّر برنمى دارد.
.jpg)
به این گزارش توجّه کنید:
«رئیس بانک جهانى: یک میلیارد نفر در جهان، قشر غنى دنیا را تشکیل مى دهند که ۸۰% درآمد جهان را به خود اختصاص مى دهند. این در حالى است که بقیه جمعیت جهان که ۵ میلیارد نفر هستند باید فقط با ۲۰% درآمد در جهان، گذران عمر کنند.
سازمان خواربار و کشاورزى ملل متحد (فائو): شمار گرسنگان جهان با ۱۸ میلیون افزایش به ۸۴۲ میلیون گرسنه رسیده است.
پاریس؛ روزانه »ونت مینوت« چهارشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۰۲ (یعنى ۲۴/۷/۸۱): در هر ۴ ثانیه یک نفر در جهان بر اثر گرسنگى، جان خود را از دست مى دهند.
۸۴۰ میلیون نفر در جهان، از سوء تغذیه رنج مى برند و ۷۹۹ میلیون نفر آنان در کشورهاى در حال توسعه زندگى مى کنند.
در ۳۰ کشور جهان، حالت فوق العاده اعلام شده است و تنها در آفریقا ۶۷ میلیون نفر، به کمک اضطرارى نیازمند هستند. ۱۹۴ میلیون نفر از جمعیت کشورهاى آفریقایى، از تغذیه مناسبى برخوردار نیستند. در قارّه آسیا ۲۰% (۴۹۶میلیون نفر) از گرسنگى رنج مى برند.
فائو (سازمان خواربار کشاورزى سازمان ملل متحد): روزانه ۲۴ هزار نفر در جهان در اثر گرسنگى مى میرند. سالانه ۶ میلیون کودک کمتر از ۵ سال بر اثر گرسنگى مى میرند.»(۶)
بدیهى است این همه گرسنگى، تنگدستى، بیکارى(۷) و… دلیل بر نقص مدیریت کشورهاى جهان است. اگر سیاستمداران مى توانستند عوامل کمبودها را شناسایى کرده و در زدودن آن ها اقدام نمایند، این همه انسان گرسنه در جهان وجود نداشت.
یکى از علّت هاى گرسنگى، افزایش قیمت ها است. براى مبارزه با گرسنگى باید از بالا رفتن نرخ ها جلوگیرى کنند؛ ولى متأسّفانه در این باره، برنامه اى کارساز عملى نمى شود.
در مدّت ۲۵ سال، جمعیت ایران نزدیک به دو برابر افزایش یافته است و افزایش برخى از نرخها به ۲۰۰ برابر رسیده است با توجّه به این نکته که رشد جمعیت، دلیلى براى افزایش نرخ ها نیست مخصوصاً با این همه تفاوت!(۸)
افزایش نرخ ها فقط در ایران نیست؛ بلکه در کشورهاى دیگر نیز گرانى، افراد ضعیف را از پاى درمى آورد و بالا رفتن نرخها حتّى در کشورهایى مانند آمریکا، ژاپن و… که خود را پیشرفته مى دانند وجود دارد.(۹)
افزایش ناگهانى نرخ ها دلیل بر این است که سیاست اقتصادى آنان قدرت بر کنترل و مهار کردن قیمت ها و به وجود آوردن تعادل را ندارد.
ابرثروتمندان نه تنها از افزایش نرخ ها غمى به دل راه نمى دهند؛ بلکه آن ها خود طرّاح اصلى این گونه اقتصادِ بیمار مى باشند تا با افزایش قیمت ها، سرمایه هاى کلان خود را چند برابر نمایند؛ زیرا »دزد، بازار آشفته مى خواهد«.
در این میان توده هاى ضعیف پایمال زرمندانِ زورمند مى شوند و کاش با این همه تزویر آن ها را نمى پذیرفتند! پس زر و زور و تزویر از آنِ دزدان بازار آشفته اقتصاد جهان است و گرسنگى از آنِ بیش از ۸۰۰ میلیون گرسنه در جهان ! و فقر و تنگدستى از آنِ نیمى از مردمان دنیا!
به این گزارش توجّه کنید:
«صندوق بین الملل پول: بیش از ۳ میلیارد نفر در جهان با کمتر از یک دلار در روز، زندگى مى کنند. خبر دیگرى حاکى است که یک میلیارد نیز، کمتر از یک دلار در روز، درآمد دارند. نیمى از مردم جهان زیر خطّ فقر زندگى مى کنند. سه میلیارد انسان هم کمتر از ۳ دلار در روز درآمد دارند.
سازمان ملل: در دهه گذشته، ۵۴ کشور جهان، فقیرتر شده اند. از میان ۴/۶ میلیارد انسان ساکن در کشورهاى در حال توسعه، حدود ۸۰۰ میلیون نفر از غذاى کافى که لازمه یک زندگى سالم، فعّال و طبیعى است برخوردار نیستند.»(۱۰)
اینها نمونه اى از وضع غمبار مردمان جهان است که براى اندک آشنایى با شرایط عصر تاریک غیبت نقل کردیم و همان بهتر که دم از ادامه سخن فرو بندیم؛ زیرا که «طوطى ز زبان خویش در بند افتاد» و با بیان غم ها، غمى بر غم ها نیفزاییم.
پس یاد غم ها را رها ساخته و به توصیف آینده اى که در آن نشانى از زور و تزویر وجود ندارد همان گونه که نیاز و نیازمندى در آن زمان نیست، مى پردازیم.
روزگارى که سرشار بودن نعمت ها و فراوان بودن ثروت ها و امکانات، همه نیازمندان جهان را بى نیاز مى سازد. در آن زمان از گرسنگى بیش از ۸۰۰ میلیون گرسنه نشانى نیست و پروژه هاى ناتوان اقتصادى، جامعه را به سوى ناتوانى نمى کشاند.
.jpg)
در آن زمان از فقر و تنگدستى خبرى نیست و غم به خانه اى راه نمى یابد. در آن زمان حکومت الهى حضرت بقیه الله الأعظم ارواحنا فداه، جهان را همچون بهشت برین مى سازد و بساط نشاط و شادمانى را در سراسر عالم مى گستراند و فراوانى نعمت ها جایگزین کمبودها و گرانى ها مى شود.
جهان سرشار از نعمت و ثروت در عصر ظهور
اکنون که سخن از سرشار بودن نعمت و ثروت در آن زمانِ بى مثال به میان آمد، روایتى را از رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم در این باره نقل مى کنیم:
تنعّم اُمّتی فی زمن المهدی نعمه لم ینعموا مثلها قطّ، ترسل السّماء علیهم مدراراً، ولاتدع الأرض شیئاً من النّبات إلاّ أخرجته، والمال کدوس، یقوم الرجل یقول: یا مهدی أعطنی، فیقول: خذ.(۱۱)
امّت من در زمان مهدى به آنچنان نعمتى مى رسند که هرگز مانند آن داراى نعمت نبوده اند. آسمان بر آنان مى بارد و زمین هر چه از گیاهان دارد خارج مى سازد و ثروت فراوان است. شخصى مى ایستد و به مهدى مى گوید: به من عطا کن و او مى گوید: بگیر.
واضح است که در روزگار رهایى همه مکاتب جهان از گمراهى رهایى یافته و با جهانى شدن دین اسلام همه مردمان آن زمان از امّت رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم به شمار مى آیند. به این جهت آن حضرت از مردمان آن زمان به «اُمّتى» یعنى «امّت من» تعبیر فرموده اند.
امّت رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم که همه مردمان جهان در آن روزگار فرخنده مى باشند داراى دو ویژگى همگانى و عمومى هستند که تا آن زمان بى سابقه است.
این دو ویژگى که همه از آن برخوردار هستند، سبب گشوده شدن درب هاى آسمانى شده و برکات الهى را از زمین و آسمان براى آنان و همه موجودات در سراسر گیتى به ارمغان مى آورد. این دو ویژگى عبارتند از: ۱ – ایمان، ۲ – تقوا.
در آن روزگار، این دو خصلت عظیم معنوى اختصاص به گروه خاصّى ندارد و همگان از آن بهره مند خواهند بود، به خاطر همگانى شدن این دو خصلت، غضب الهى از جهان برداشته شده و آنچنان سبب گشوده شدن نعمت هاى الهى مى شود که واقعاً شگفت انگیز و بهت آور است.
براى اثبات این مطلب به قرآن و سنّت روى مى آوریم:
امام صادق علیه السلام مى فرمایند:
ولینزلنّ البرکه من السّماء إلى الأرض حتّى أنّ الشجره لتقصف بما یرید الله فیها من الثمره، ولتأ کلنّ ثمره الشتاء فی الصیف وثمره الصیف فی الشتاء، وذلک قوله تعالى: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقُوا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَلکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ»(۱۲). (۱۳)
حتماً برکت از آسمان به زمین نازل مى شود تا آنجا که از درخت، هر میوه اى که خدا اراده کند مى روید و حتماً میوه تابستان را در زمستان و میوه زمستان را در تابستان مى خورید و این معناى گفتار خداوند است: «و اگر اهل قریه ها ایمان مى آوردند و باتقوا بودند حتماً بر آنان برکات را از آسمان و زمین مى گشودیم و لکن تکذیب نمودند، پس ما به آنچه انجام دادند، آنان را مؤاخذه کردیم».
در این آیه و روایت، نکته هاى جالبى وجود دارد که برخى از آنها را بیان مى کنیم:
1- فاء تفریعیه در جمله «فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ» دلالت مى کند که تکذیب حقایق الهى و باور نکردن دستورات رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم و ردّ کردن آن، سبب مؤاخذه مردم شده و عمل آنان، برکات آسمان و زمین را به روى مردم مى بندد و نکبت و بدبختى به سوى آنان رو مى آورد.
به این جهت باید درک کنیم که سرچشمه همه جنایت ها و کشتارها، کمبودها و نابسامانى ها، در اثر روى گرداندن مردم از سفارشات رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم و ایمان نیاوردن به آن ها و در نتیجه نداشتن تقوا مى باشد.
اگر مردم از اوّل پیامبران الهى را تکذیب نمى نمودند و ایمان مى آوردند و بر اساس ایمان، تقوا را پیشه خود مى ساختند، هیچ گاه در گرداب بلا و گرفتارى، گرفتار و مبتلا نمى شدند.
۲- در عصر ظهور بر اثر ایمان و تقوا، برکات الهى از زمین و آسمان بر آنان وارد مى شود؛ به گونه اى که از هر درخت هر نوع میوه اى که خدا اراده کند چیده مى شود و همچنین میوه ها – بر اثر یکسان شدن هوا در همه فصل ها – مخصوص یک فصل نیست، میوه تابستان در زمستان هم بر درختان وجود دارد و میوه زمستان در تابستان نیز بر درختان هست.
مسأله برکت، حقیقت بزرگى است که جهان در عصر ظهور بر اثر وجود آن، چهره اى دیگر به خود خواهد گرفت و بر اثر وجود برکت و نازل شدن آن بر مردمان عصر ظهور، گرفتارى هاى دوران تاریک غیبت برطرف مى شود(۱۴) و گشایش و فراوانى سراسر گیتى را فرا خواهد گرفت.
.jpg)
به این گونه – همان طور که گفتیم – جهان چهره اى دیگر به خود مى گیرد و در آن عصرِ گشایش و شکوفایى، شکوفه هاى قدرت و توانگرى سراسر زمین را پر مى کند و نشانى از فقر و تنگدستى باقى نخواهد ماند.
در آن عصرِ همایون، ضعف، ناتوانى و شکستگى، شکست خواهند خورد و قدرت، توانایى و خجستگى جایگزین آن ها خواهند شد.
در آن عصر فرخنده، خنده بر لبان همه نقش خواهد بست و قلب ها سرشار از شادى و شادمانى خواهد بود.
برکت توسّط ملائکه ایجادگر به وجود مى آید. از نظر دید مادّى مثلاً گندم فقط به وسیله بذر و آب و خاک به وجود مى آید ولى از دیدگاه کسى که با امور غیر محسوس آشنایى دارد، ایجاد اشیاء منحصر به وسایل عادّى و طبیعى نیست، بلکه از راه هاى غیر طبیعى نیز محصول طبیعى ایجاد مى شود.
درست است که خداوند کارها را بر اساس وسایل و اسباب قرار داده است؛ ولى این امر نباید ما را به گونه اى مشغول به وسایل و اسباب نماید که مسبّب الأسباب را فراموش کنیم و گمان کنیم اسبابى که خداوند براى امور ایجاد نموده منحصر به امور مادّى و آنچه ما از آن آگاهى داریم، مى باشد.
۳- در عصر رهایى، مردم از گمراهى دست برداشته و هدایت مى یابند و این دلیل بر جهانى شدن اسلامِ راستین و گرایش و ایمان مردم به حکومت جهانى حضرت بقیه الله الأعظم عجّل الله تعالى فرجه مى باشد.
در آن عصر فرخنده برخلاف این عصر تلخ و ناکامى، همه مردم جهان به دستورات رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم و آیین اسلام ایمان مى آورند و بر اساس اعتقاد به خدا تقوا را پیشه مى کنند.
بدیهى است دستورات رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم جز پیروى از مکتب اهل بیت علیهم السلام و قرآن کریم چیز دیگرى نیست و اجر رسالت آن بزرگوار جز مودّتِ ذوى القربى نمى باشد.
خداوند در قرآن کریم مى فرماید:
«قُلْ لا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى».(۱۵)
بگو بر رسالت خود پاداشى از شما نمى خواهم مگر مودّت ذوى القربى را.
در عصر رهایى بر اثر تکامل عقلى مردمان جهان، گفتار رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم را مى پذیرند و مودّتِ خاندان وحى علیهم السلام را دارا مى شوند. مقصود از مودّت اهل بیت علیهم السلام، محبّتى است که باعث تقرّب انسان به آنان شود.
المودّه؛ قرابه مستفاده.(۱۶)
از مودّت؛ قرب و نزدیک بودن حاصل مى شود.
بنابراین روایت، ایمان و تقواى عمومى جامعه که با گرایش به خاندان وحى علیهم السلام و دارا شدن مودّت آنان جلوه گر مى شود، راز گشوده شدن درهاى آسمانى و نزول برکات الهى است. پس اگر از اوّل بعثت مردمان گفتار پیامبر صلّى الله علیه و آله و سلّم را مى پذیرفتند و دست از مقام ولایت خاندان وحى علیهم السلام برنمى داشتند، تیرگى ها و تاریکى هایى که جهان را به ظلمت و تباهى کشیده است پیش نمى آمد و خداوند کریم از عطاى نعمت ها و برکات آسمانى دریغ نمى ورزید.
ولى متأسّفانه، دست ستمگران از آستین جهالت بیرون آمد و سقیفه درخت افسانه خلافت را غرس کرده و بارور ساخت، و در نتیجه آتش اختلاف و ظلم و ستم شعله ور شد و همچنان ادامه خواهد داشت تا دست الهى امام عصر ارواحنا فداه از آستین عدالت بیرون آید و عنصرهاى ظلمت را با درختِ افسانه خلافت به آتش کشد و زمین را از کران تا کران سرشار از عدالت و رحمت نماید.
بشارت رسول خدا درباره آینده درخشان جهان
پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم که از همان زمان آگاه از جریانات آینده بودند و مردم را به شعله ور شدن آتش فتنه و فساد آگاه ساخته و تداوم آن را تا ظهور حضرت بقیه الله الأعظم ارواحنا فداه خبر داده اند؛ همان گونه که وضع سامان یافته اقتصاد جهان و فراوانى نعمت ها را در آن زمان پرشکوه بیان کرده اند.
.jpg)
در این جا نمونه اى از بشارت هاى رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم را در رابطه با ظهور منتقم آل محمّد علیهم السلام و توسعه اقتصادى در آن زمان را، نقل مى نماییم:
پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
اُبشّرکم بالمهدی یبعث فی اُمّتی على اختلاف من الناس وزلازل، فیملأُ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً، یرضى به ساکن السّماء، یقسّم المال صحاحاً.
قلنا: وما الصحاح؟
قال: بالسویه بین النّاس، فیملأ الله قلوب اُمّه محمّد غنى، ویسعهم عدله حتّى یأمر منادیاً فینادی: مَن له فی مالٍ حاجه؟
قال: فلایقوم من الناس إلاّ رجل، فیقول: أنا، فیقول له: ائت السادن – یعنی الخازن – فقل له: إنّ المهدی یأمرک أن یعطینی مالاً.
فیقول له: اُحث – یعنی خُذْ – حتّى إذا جعله فی حجره وأبرزه ]ندم[ فیقول: کنت أجشع اُمّه محمّد نفساً أو عجز عنّی ما وسعهم؟
قال: فیردّه فلایقبل منه، فیقال له: إنّا لانأخذ شیئاً أعطیناه. (۱۷)
بشارت مى دهم شما را به مهدى که در میان امّت من برانگیخته مى شود به هنگامى که مردم در اختلاف با یکدیگر هستند و زلزله ها به وقوع مى پیوندند. پس زمین را سرشار از قسط و عدل مى نماید همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد. به این کار، ساکن آسمان راضى مى شود. مال را به گونه صحاح تقسیم مى نماید.
گفتیم: صحاح یعنى چه؟
فرمود: میان مردم مساوى تقسیم مى نماید. پس خداوند قلب هاى امّت رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم را سرشار از بى نیازى مى نماید و عدالت او همه آن را فرا مى گیرد، تا آنجا که به منادى دستور مى دهد و او ندا مى دهد: چه کسى به مال احتیاج دارد؟
پس از میان مردم برنمى خیزد مگر یک نفر و مى گوید: من احتیاج دارم، به او مى گوید: نزد سادن )یعنى خزینه دار( برو و بگو: مهدى امر مى کند که به من مالى بدهى. پس خزینه دار مى گوید: بگیر؛ تا مال را در لباس خود قرار مى دهد پشیمان مى شود و مى گوید: نفس من حریص ترین امّت رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم بود و آیا عاجز گردید از من آنچه به مردم وسعت بخشید!
امام صادق علیه السلام فرمودند: آن مرد مال را به خزینه دار رد مى کند ولى از او قبول نمى کند و مى گوید: ما چیزى را که دادیم پس نمى گیریم.
در این روایت اختلاف، زلزله ها، ظلم و جورِ فراگیر در سراسر زمین، نیاز و فقر از نشانه هاى ظهور امام عصر ارواحنا فداه شمرده شده اند که پس از قیام آن حضرت به تمامى آن ها خاتمه داده خواهد شد و سراسر گیتى سرشار از عدالت شده و همه مردم بى نیاز خواهند شد.
در روایتى دیگر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم مى فرمایند:
یحثی المال حثیاً لایعدّه عدّاً، یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً وظلماً.(۱۸)
مال را (به سوى مردم) مى ریزد ریختنى ! آن را نمى شمارد. زمین را سرشار از عدالت مى سازد همان گونه که از جور و ظلم پر شده باشد.
جهان سرشار از شادى و سرور در عصر ظهور
و نیز آن بزرگوار درباره آن روزگار حیاتبخش که جهان سرشار از شادى و سرور است، مى فرمایند:
یرضى عنه ساکن السّماء وساکن الأرض، ولاتدع السّماء من قَطْرها شیئاً إلاّ صبّته، ولا الأرض من نباتها شیئاً إلاّ أخرجته حتّى تتمنّى الأحیاء الأموات.(۱۹)
ساکن آسمان و ساکن زمین از او راضى مى باشند و آسمان چیزى از باران وانمى گذارد مگر آن که مى ریزد آن را و زمین چیزى از گیاه خود را وانمى گذارد مگر آن که آن را خارج مى سازد تا آنجا که زندگان آرزو مى کنند مردگان زنده بودند.
بنابراین، خرسندى و خوشحالى ویژه مردمان کره زمین نیست بلکه ساکنین آسمان نیز از آن حضرت راضى و خوشنود مى باشند و این خود دلیل بر آن است که حکومت آن بزرگوار به تمام معناى کلمه حکومت جهانى است به گونه اى که آن حکومت عدل الهى، رضایت همه افراد را در آسمان و زمین جلب مى نماید.
جالب توجّه است که رسول خداصلّى الله علیه و آله و سلّم در روایتى دیگر خوشنودى و خوشحالىِ فراگیر عصر ظهور را مخصوص انسان ها نمى دانند بلکه مى فرمایند: شادى و فرح حتّى حیوانات را در آن زمانِ شادکامى شامل مى شود.
آن بزرگوار مى فرمایند:
هو رجل من ولد الحسین علیه السلام کأنّه من رجال شنسوه، علیه عباءتان قطوانیتان إسمه إسمی، فعند ذلک تفرح الطیور فی أوکارها، والحیتان فی بحارها، وتمدّ الأنهار، وتفیض العیون، وتنبت الأرض ضعف أکلها، ثمّ یسیر مقدّمته جبرئیل، وساقته إسرافیل فیملأ الأرض عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلماً.(۲۰)
او مردى از فرزندان حسین علیه السلام است گویا از مردان شنسوه مى باشد. بر او دو عبایى که از پنبه بافته شده مى باشد. اسم او اسم من است، پس در این هنگام پرندگان در آشیانه هاى خود و ماهیان در دریا شاد مى شوند، نهرها کشیده مى شود و چشمه ها جارى مى گردد و زمین دوچندان گیاه و میوه مى رویاند، سپس جبرائیل در مقدّمه (لشکر) آن حضرت و اسرافیل در میانه آن سیر مى کنند، پس زمین را از عدل و قسط پر مى کنند همان گونه که از جور و ظلم پر شده باشد.
.jpg)
آرى؛ ارتش پرتوانى که جبرائیل و اسرافیل – که از حاملین عرش الهى هستند – در آن لشکر مى باشند، ویژه نجات توده مردمِ زمین نیست، بلکه بساط شادى را براى موجوداتِ دیگر نیز مى گسترد. حقّ مردم را از غاصبانِ حقوق مى گیرد و قرض مقروضان را هر چه باشد از کوه تا کاه مى پردازد.
مفضّل به امام صادق علیه السلام عرض نمود:
یا مولای؛ من مات من شیعتکم وعلیه دین لإخوانه ولأضداده کیف یکون؟
قال الصادق علیه السلام: اوّل ما یبتدئ المهدی علیه السلام أن ینادی فی جمیع العالم: ألا من له عند أحد من شیعتنا دین فلیذکره حتّى یردّ الثومه والخردله فضلاً عن القناطیر المقنطره من الذّهب والفضّه والأملاک فیوفّیه إیاه.(۲۱)
اى مولاى من؛ کسى از شیعیان شما بمیرد و به برادران دینى و به مخالفین خود قرض داشته باشد، چه مى شود؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: اوّل کارى که مهدى علیه السلام شروع مى کند این است که منادى در تمام عالم ندا مى کند:
آگاه باشید هر کس یکى از شیعیان ما به او قرضى دارد آن را بگوید. تا آنجا که سیر و خردل را به صاحبش رد مى کند تا چه رسد به مال هاى بسیار از طلا و نقره و زمین ها که آن ها را به مالکش مى دهد.
شرمسارى و سرافکندگى ثروتمندان دنیاپرست در عصر ظهور
تاکنون از عصر ظهور با عناوین گوناگونى یاد کردیم: عصر حیات و زندگى، روزگار رهایى، عصر درخشان ظهور، روزگار شکوهمند ظهور، روزگار فرخنده ظهور، عصر نور، عصر تکامل جهان، عصر نجات و…
اکنون باید ببینیم ما براى فرارسیدن آن روزگار پرشکوه چه کارى انجام داده ایم و چه گامى در راه نزدیک شدنِ حکومت عدل جهانى برداشته ایم، در این راه چه قدر ثروت خود را خرج کرده و از مال خود گذشته ایم؟
آیا همان گونه که براى سامان بخشیدن به زندگى خود و فرزندانمان تلاش و تکاپو مى کنیم و در فکر آینده آن ها هستیم، درباره آینده جهان و وظیفه اى که در این باره بر عهده داریم تلاش مى کنیم؟
آیا ممکن است کسى منتظر ظهور باشد و در این راه هیچ گامى برندارد؟! آیا این همه تلاش هاى گسترده براى انباشتن ثروت هاى روزافزون و جمع آورى اموالِ کلان و بى تفاوت بودن به وظیفه انسانى و دینى خود براى نجات جهان، با مسأله انتظار سازگار است؟!
آیا صحیح است کسى که – نه تنها معتقد به ظهور بلکه – منتظر ظهور است همه روزه از صبح تا شام براى پیشرفت مادّى خود بکوشد و وظیفه شرعى خویش را رها سازد؟
شرم و سرافکندگى برخى از ثروتمندان آن گاه به اوج خود مى رسد که در عصر ظهور مورد سرزنش امام عصر عجّل الله تعالى فرجه واقع شوند و آن حضرت مردم را به خاطر دنیاپرستى و حمله به سوى جمع آورى مال و ثروت دنیا توبیخ نمایند.
حضرت باقرالعلوم علیه السلام در یک روایت تکان دهنده مى فرمایند:
یجمع إلیه أموال الدنیا من بطن الأرض وظهرها، فیقول للنّاس: تعالوا إلى ما قطعتم فیه الأرحام، وسفکتم فیه الدّماء الحرام، ورکبتم فیه ما حرّم الله عزّ وجلّ، فیعطی شیئاً لم یعطه أحد کان قبله، ویملأ الأرض عدلاً وقسطاً ونوراً کما ملئت ظلماً وجوراً وشرّاً.(۲۲)
ثروت هاى دنیا به سوى او جمع مى گردد؛ ثروت هاى زیرزمینى و ثروت هاى روى زمین، آن گاه به مردمان مى گوید: بیایید به سوى آنچه به خاطر آن قطع رحم نمودید و خون هاى حرام را ریختید و مرتکب آنچه که خداوند عزّ وجلّ حرام کرده بود شدید.
پس به اندازه اى ثروت عطا مى کند که احدى قبل از او به دیگرى عطا نکرده، و زمین را سرشار از عدالت و قسط و نور مى نماید همان گونه که پر از ظلم و جور و شرّ شده باشد.
آرى؛ آن زمان، زمان شرمسارى و سرافکندگى است؛ شرمسارى و سرافکندگى براى کسانى که امکانات مادّى براى آنان فراهم بود و در راه نجات انسانها و رفع گرفتارى هاى مردمان گامى برنداشتند و شرمسارتر از آنان، کسانى خواهند بود که نه تنها از اموال خود دریغ ورزیده، بلکه مال امام زمان ارواحنا فداه را نیز نگه داشته و از صرف آن در امورى که مورد رضایت آن حضرت مى باشد خوددارى مى کنند. آیا این گونه افراد نباید در رفتار و کردار خود تجدید نظر نمایند؟!
.jpg)
پینوشتها:
1- باید دقّت شود که تکاثر و افزون طلبى، فقط تکاثر و افزون طلبى در اموال نیست؛ بلکه شامل همه افزون طلبیهایى که عامل مهمّ خیانت و جنایت است، مى شود که شامل افزون طلبى در اموال، ریاست، شهرت، شهوت و… مى شود.
2- دوازده هزار مثَل فارسى: ۴۳۲.
3- سالانه ۵۵ هزار خطاى بزرگ پزشکى در ایران گزارش مى شود: ۱۰ هزار و ۵۰۰ مورد آن منجر به مرگ مى شود. ۲۳ هزار مورد باعث نقص عضو مى شود. (آمارها پرده برمى دارند: ۷۲)
4- قسمتى از این روایت در کتاب «عقد الدرر: ۲۲۶» آمده و آن را به امام حسین علیه السلام نسبت داده است همان گونه که روایات دیگرى را که از امام صادق علیه السلام روایت شده به امام حسین علیه السلام نسبت داده است. مانند روایت معروف: «لو أدرکته لخدمته أیام حیاتی». علّت اشتباه او اشتراک کنیه امام صادق علیه السلام با امام حسین علیه السلام – که «ابو عبدالله» است – مى باشد. مؤلّف «عقد الدرر» گمان کرده است مقصود از ابوعبدالله، امام حسین علیه السلام مى باشند.
5- الغیبه مرحوم نعمانى: ۱۵۰.
6- آمارها پرده برمى دارند: ۱۹۰.
7- سازمان ملل: شمار بیکاران جهان به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر رسید که در مقایسه با سال قبل ۲۰ میلیون نفر افزایش یافته است. طبق آمار منتشره از سوى بانک جهانى، در طىّ ده سال آینده، جمعیت بیکار خاورمیانه به ۴۷ میلیون نفر مى رسد. (آمارها پرده برمى دارند: ۱۸۷)
8- هزینه زندگى در ایران در ۲۰ سال گذشته، ۱۰۰ برابر شده است در حالى که دستمزدها ۵۵ برابر افزایش یافته اند. بر این اساس و بر اساس خطّ فقرى که بانک مرکزى اعلام کرد ( هر کس درآمدش کم تر از ۱۸۵ هزار تومان باشد فقیر محسوب مى شود ) ۱۵% جمعیت ایران از فقر مطلق و ۴۵% از فقر نسبى رنج مى برند. همچنین مخارج واقعى خوراک خانواده هاى شهرى در دو دهه اخیر، بیش از ۴۳% کاهش یافته است. (آمارها پرده برمى دارند: ۸۲)
9- رجوع کنید به روزنامه دنیاى اقتصاد: ۴ آبان ۱۳۸۳ صفحه ۴، و روزنامه پول: ۴ آبان ۱۳۸۳ صفحه ۴.
10- آمارها پرده برمى دارند: ۱۹۰.
11- التشریف بالمنن: ۱۴۹.
12- سوره اعراف، آیه ۹۶.
13- بحار الأنوار: ۶۳/۵۳.
14- یکى از نتیجه هاى حاکم نبودن تقوا و پرهیزگارى در اجتماع، اسراف و زیاده روى است که لازمه آن کم شدن برکات الهى و یا از میان رفتن آن مى باشد. متأسّفانه اسراف در سطح جهان وجود دارد و براى ریشه کن شدن آن اقدامى نمى شود. به این گزارش توجّه کنید: رئیس مرکز تحقیقات صنایع غذایى: با دور ریختن ۲۰ میلیون تن محصولات غذایى، غذاى ۱۵ میلیون نفر در کشور، دور ریخته مى شود. معاون وزارت بازرگانى: سالانه ۲ میلیون تن گندم به ارزش ۳۰۰ میلیون دلار (حدود ۲۴۰۰ میلیون تومان) در کشور، هدر مى رود. معاون برنامه ریزى ادارى – مالى استاندارد گیلان: هر ساله، معادل هزینه ساخت ۸۰ کتابخانه روستایى در استان گیلان، نان دور ریخته مى شود. هر سال به ازاى هر ایرانى، ۵۰ کیلوگرم نان هدر مى رود؛ در حالى که این میزان ضایعات برابر با نیاز غذایى چند کشور جهان است. آیا مى دانید میزان نانى که در یک روز، در کشور ما دور ریخته مى شود براى سیر کردن ۱۵ میلیون نفر کافى است؟ آیا مى دانید اگر ضایعات نان حذف شود، ما دیگر نیازى به وارد کردن گندم به کشور نخواهیم داشت؟ آیا مى دانید که ایران دوّمین مصرف کننده و سوّمین ضایع کننده نان در دنیا است؟ روزانه ۸۵ تن ضایعات نان در تهران، توسّط شهردارى جمع آورى مى شود. (آمارها پرده برمى دارند: ۸۳) بر اثر حاکم شدن تقوا و ریشه کن شدن اسراف و گناهان دیگر در عصر ظهور، برکت هاى الهى همه را فرا مى گیرد و از فقر و نیاز اثرى باقى نخواهد ماند.
15- سوره شورى، آیه ۲۳.
16- بحار الأنوار: ۱۶۵/۷۴.
17- التشریف بالمنن: ۳۲۲، عقد الدرر: ۲۱۹، إحقاق الحقّ: ۱۴۶/۱۳، و نظیر آن در بحار الأنوار: ۹۲/۵۱ آمده است.
18- التشریف بالمنن: ۱۴۷.
19- التشریف بالمنن: ۱۴۶.
20- بحار الأنوار: ۳۰۴/۵۲.
21- بحار الأنوار: ۳۴/۵۳.
22- الغیبه مرحوم نعمانى: ۲۳۷ باب ۱۳ ح ۲۶، نوادر الأخبار: ۲۷۵، و نظیر آن در بحار الأنوار: ۲۹/۵۱.
منبع: دولت کریمه امام زمان (علیه السلام)، مرتضی مجتهدی سیستانی، قم: نشر الماس، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.